رفتن به مطلب
برای استفاده از انجمن و عضـویت کلیک کنید.

شاپ دراوینگز دات آی آر

اولین انجمن تخصصی سازه های فلزی و شاپ دراویینگ در ایران از سال 1389 تا کنون

  • پرسش و پاسخ
  • آموزش و مقالات
  • فیلم و تصاویر

aramiss

مدیران تالار
  • تعداد ارسال ها

    642
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    7

تمامی مطالب نوشته شده توسط aramiss

  1. aramiss

    برش گیر تیر

    محمد جان من متوجه منظورتان نمی شم می توانید بیشتر توضیح دهید ؟ نکته ایی که باید از نگاه محاسباتی به ان توجه داشت در قابهای خمشی ویژه از بر ستون تا محل تشکیل مفصل پلاستیک نباید برشگیر نصب گردد و از آنجا که محا تشکیل مفصل پلاستیک در فاصله ایی بین نصف ارتفاع تیر تا یک و نیم برابر ارتفاع تیر تشکیل می شود در این منطقه در ابتدا و انتهای تیر نباید برشگیر نصب گردد با یک مقدمه شروع می کنم باید توجه داشته باشیم در روند محاسبات برشگیر تعداد آن محاسبه می گردد به این نحو که نیروی برش طراحی را تقسیم بر مقاومت یک برشگیر می کنیم ( برشگیر بر اساس نوع پروفیل و طول ان طبق ایی نامه دارای یک مقدار بر حسب کیلو گرم است ) حال می خواهم یک نگاه محاسباتی به صحبتهای مهندس ایزد پناه داشته باشم تا بتوان علت تغییر فواصل برشگیر ها را تفسیر کرد البته این نگاه شخصی من هست شاید دلیل من اشتباه باشد ولی مطرح می نمایم تا دیگر دوستان که در زمینه محاسبات تجربه و تخصص دارند به ارائه نظر بپردازند اگر یک تیر دو سر مفصل با بارگذاری یکنواخت را در نظر بگیریم و به نمودار لنگر خمشی ان توجه نماییم خواهیم دید که لنگر ماکسیمم در وسط تیر ایجاد می گردد و لنگر صفر در ابتدای آن و نمودار در وسط متقارن است لذا دلیل اینکه برشگیر را اکثرا در وسط تقسم می کنند به این علت است . در مورد فواصل باید بگم از انجا که لنگر ماکسیمم در وسط تیر ایجاد گردیده می اییم نصف تیر را تقسیم بر تعداد برشگیر که قبلا حساب کردیم می کنیم و فواصل بدست می آید فقط یک نکته ضروری است که بر اساس آیی نامه حداکثر فاصله برشگیرها نباید از 8 برابر ضخامت دال سقف بیشتر گردد می خواهم یک نتیجه از حرفام بگیرم وقتی مهندس ایزد پناه اشاره می کنند در بعضی از نقشه ها ابتدا و انتها فاصله متفاوت می باشد مهم نیست چون تحداد مهم است نه فواصل و فواصل برشگیرها باید ضوابط ایین نامه را برآورده کند با سپاس
  2. بله همانطور که اشاره کردید این یکی از معایبهای سنونهای باکسی می باشد که در روش جوشکاری الکترواسلاگ این مسئله مرتفع گردیده به این نکته توجه داشته باشید که اگر از روش سنتی درپوش یا وجه چهارم استفاده نمائیم یک عیب بزرگ دیگه ایی ایجاد می کند که متاسفانه کمتر به آن توجه می گردد و آن این است پرت ورق را افزایش می دهد .و با استفاده از ورق چینی خوب می توان تا حدی این نقیصه را جبران کرد هنوز موارد دیگری هست که به آن اشاره نشده است
  3. aramiss

    برش گیر تیر

    نکته ایی که باید از نگاه محاسباتی به ان توجه داشت در قابهای خمشی ویژه از بر ستون تا محل تشکیل مفصل پلاستیک نباید برشگیر نصب گردد و از آنجا که محا تشکیل مفصل پلاستیک در فاصله ایی بین نصف ارتفاع تیر تا یک و نیم برابر ارتفاع تیر تشکیل می شود در این منطقه در ابتدا و انتهای تیر نباید برشگیر نصب گردد با یک مقدمه شروع می کنم باید توجه داشته باشیم در روند محاسبات برشگیر تعداد آن محاسبه می گردد به این نحو که نیروی برش طراحی را تقسیم بر مقاومت یک برشگیر می کنیم ( برشگیر بر اساس نوع پروفیل و طول ان طبق ایی نامه دارای یک مقدار بر حسب کیلو گرم است ) حال می خواهم یک نگاه محاسباتی به صحبتهای مهندس ایزد پناه داشته باشم تا بتوان علت تغییر فواصل برشگیر ها را تفسیر کرد البته این نگاه شخصی من هست شاید دلیل من اشتباه باشد ولی مطرح می نمایم تا دیگر دوستان که در زمینه محاسبات تجربه و تخصص دارند به ارائه نظر بپردازند اگر یک تیر دو سر مفصل با بارگذاری یکنواخت را در نظر بگیریم و به نمودار لنگر خمشی ان توجه نماییم خواهیم دید که لنگر ماکسیمم در وسط تیر ایجاد می گردد و لنگر صفر در ابتدای آن و نمودار در وسط متقارن است لذا دلیل اینکه برشگیر را اکثرا در وسط تقسم می کنند به این علت است . در مورد فواصل باید بگم از انجا که لنگر ماکسیمم در وسط تیر ایجاد گردیده می اییم نصف تیر را تقسیم بر تعداد برشگیر که قبلا حساب کردیم می کنیم و فواصل بدست می آید فقط یک نکته ضروری است که بر اساس آیی نامه حداکثر فاصله برشگیرها نباید از 8 برابر ضخامت دال سقف بیشتر گردد می خواهم یک نتیجه از حرفام بگیرم وقتی مهندس ایزد پناه اشاره می کنند در بعضی از نقشه ها ابتدا و انتها فاصله متفاوت می باشد مهم نیست چون تحداد مهم است نه فواصل و فواصل برشگیرها باید ضوابط ایین نامه را برآورده کند با سپاس
  4. توجه شما را به روند ساخت ستونهای صلیب و باکسی جلب می نمایم تا بتوانید مقایسه کاملی تری داشته باشید
  5. برای مقیاسه این نکته مهم است که از کدام دیدگاه به ان نگاه کنیم از دیدگاه یک پیمانکار یا یک کارفرما شما خود بنا بر تجربه ایی که داشتید چی فکر می کنید و مزایا و معایب این دو نوع ستون در چه چیزهایی می باشدو کدام را ترجیح می دهید؟
  6. ساختمانها ی معمولی از قابها تشکیل شده اند و مجموعه ایی از این قابها یک ساختمان را تشکیل خواهد داد و عمدتا یک ساختمان از چندين قاب در جهت هاي طولي و عرضي تشکيل شدند که در شکل اول پیوست قابهاي يک ساختمان را در جهت طولي آن نمايش مي دهند . قاب خمشي يا قاب مفصلي چه معنايي دارد؟ به زبان ساده اینگونه می شود پاسخ داد اگر در قابي اتصالات اآن ز نوع گيردار ( صلب )بود آن قاب اصطلاحا قاب خمشي گفته مي شود و این قاب هاي خمشي خود به چند دسته تقسيم مي شود قابهاي خمشي معمولي قابهاي خمشي متوسط و قابهاي خمشي ويژه در ساختمانهايي با اهميت زياد مثل بيمارستان مدارس مراکز مهم بايد بر اساس قاب خمشي ويژه طراحي گردد که اين قابها و اتصالات انها براي طراحي یک سری الزامات و ضوابط آيين نامه ايي مخصوص خود را دارد و اگر قابي داراي اتصالات مفصلي ( معمولا اتصالات تير به ستون )باشد آن قاب ساده ی مفصلي ناميده مي شود در اين تصاويري اولی که مشاهده فرموديد يک نمونه از قاب مفصلي با بدبند ضربدری را نشان مي دهد که البته خوبه بدانید در بعضی از نقشه ها اتصالات مفصلي را با قرار دادن دايره هايي توپردر ابتدا و انتها ی آن عضو متمایز می کنند. اگر جایی دید بدونید نشان دهنده مفصلی بودن آن عضو است (در بخش های بعدی به مفهوم اتصالات گیردار و مفصلی خواهیم پرداخت ) قاب هاي مهار بندي شده Braced Frame چيست؟ معمولا در ساختمان قابهايي که در آن از بادبند (مهاربند) ياديوار برشي استفاده شده باشد و این مهاربند ها از حرکت جانبی قاب جلوگیری می نماید باصطلاحا مهار شده باشد قاب مهار بندي گفته مي شود که دارای انواعی است از جمله: : قاب مهاربندی شده هم محورConcentric Braced Frame در شکل پیوست 2 آنها نشان داده شده است : قاب مهاربندی شده برون محورEccentric Braced Frame تعریف این قاب بر اساس زبان عمران اینگونه است :نوعی قاب مهاربندی شده فولادی است که اعضای آن متقارب نبوده و بر اساس ضوابط ویژه مندرج درآیین نامه های معتبر طراحی شده است اکنون به زبان خودمانی اینگونه میتوانم تعریف کنم قابی که دارای بادبند های واگرا مثل شکلهای پیوست 3 باشد قاب مهار بندی واگرا یا همان برون محور نامیده می شود اگر سوال يا مطلب خاصي در مورد قابهاي ساختماني مدنظرتان است مطرح نمائيد با یک سوال این بحث قابهای ساختمانی را همچنان باز و داغ نگه می داریم فرض نمائی د یک ساختمان در جهت x قاب خمشی معمولی است و در جهت y قاب ساده مهار بندی شده است و مقاطع ستونهای ساختمان از نوع دوبل ipe یا تک ( مقاطع پا باز ) باشد فکر می کنید بال ستون باید رو به کدام جهت قرار گیردو چرا؟ در تاپيک بعدي به معرفي سيستمهاي سازه ايي مي پردازيم .
  7. aramiss

    سخنی با دوستان

    گفتار دوم: با سپاس از مهندس ایزد پناه بابت لطف و زحماتی که می کشند لازم می دونم یک توضیحی بدم تعاریف یا بحث هایی که در آینده مطرح می شه رسمی و کتابی نیست و آنها بر اساس برداشت های اینجانب نسبت به موضوعات مطرح شده می باشد چون در اکثر موارد این تعاریف در کتابها خیلی کلی و گنگ بیان شده است و ممکن است برای بعضی ها نا مفهوم و دشوار باشد لذا سعی شده این تعاریف بر اساس برداشت ها از همین تعاریف های علمی باشد
  8. aramiss

    سخنی با دوستان

    گفتار اول : در اين تاپيک قصد داريم شما را با مفاهيم اوليه طراحي به زبان ساده و قابل فهم براي اکثر دوستان آشنا کنيم و حدالامکان از بحث هاي سازه ايي و آيين نامه که شايد براي بعضي ها کمي سخت و دشوار باشه بپرهيزیم مي خواهيم به مباحثي بپردازيم که سوالات شما را پاسخگو باشد سوالاتي که با ديدن يک ساختمان فلزي در ذهنتان بوجود آمده و از کنارش به راحتي گذشتيد و طوري پاسخ مي دهيم که براي آن دسته از کساني که آشنايي با محاسبات ندارند جذاب و قابل فهم باشد حتما تا حالا گوشتون با مفاهيمي چون قاب ساده ، قاب خمشي مهاربند واگرا 7 يا 8 ( شورون) و ... اتصالات مفصلي ، گيردار و ... خورده و قاعدتا کساني که آشنايي کمي با سازه هاي فلزي داشتند اين ها را شنيدند و هميشه پيش خودشون گفتند اين مفاهيم به چه معناست و بعضي ها هم به دلايلي حاضر نيستند اين سوالات را از ديگران بپرسند واين مسئله نا آگاهي باعث ميشه هميشه خود را در سطح پايين تر نسبت به ديگران بدونند و این عدم اشنایی آنها در روند تهیه شاپ دچار مشکل و نقصان می کند بر این اساس با همفکری دوستان از جمله مهندس ایزد پناه تصمیم گرفتیم بخشی را با کمک و همراهی دوستان بوجود بیاریم که بتوان علاوه بر پاسخ به سوالات شما با طراحی و مفاهیم سازه آشنا کنیم و همینطور از تجربه های علمی و عملی دوستان بهره کافی ببریم امید است مورد استقبال و توجه دوستان واقع گردد تا ادای دینی باشد برای جامعه مهندسین و علاقه مندان با سپاس آرامیس
  9. از طریق ماکرو نویسی نیز می توان این مسئله را حل کرد ماکرو بخشی از تکلاست است که علاوه بر توانیهای زیاد همیشه مظلوم واقع گشته
  10. در نائید فرمایشات شما اصلاح می نمایم در محیط سه بعدی هر وجه از سازه که در نمای دید قرار می گیرد و اصطلاحا قابلیت رنگ را دارد جز این Area محسوب می گردد ( استثنا هایی نیز وجود دارد بعضی از قسمتها رنگ نمی شود مثل روی زیر سری و ... ). خوب دوستان راهکار پیشنهاد کنید چکار باید کرد ایا شما راه اسانتری سراغ دارید ؟
  11. خوب برای اینکه بتوانیم تلاقی ها را از area حذف نماییم حدس بر این است باید یک سطح رویه برای قطعات ایجاد نمائیم مطمئنا این امر باید در محیط سه بعدی انجام گیرد و از طریق منوی detailing> create surface treatment> ... می توان سطح رویه برای قطعات ایجاد نمود حتی می توانید ضخامت سطح رویه را بر اساس ضخامت رنگ در نظر بگیرد حال ایجاد این سطح رویه ها بسیار وقت گیر خواهد بود آیا راهی نیست که نخواهیم وقت صرف کنیم و خود بصورت اتومانیک تلاقی ها را ایجاد ننماید و یا اینکه چگونه می توان بعد از بوجود آوردن سطح رویه مساحت آنها را حساب نمود؟ ( تحقیق کنید)
  12. بسیار خوب به پیشنهاد مهندس ایزد پناه این بخش را تا اطلاع ثانوی مسکوت می گذاریم تا در وقت مقتضی به آن بپردازیم
  13. aramiss

    ترکیب سازه های مدل

    با کسب اجازه از مهندسین ایزد پناه و مهران نباتی اموزش فاز بندی مدل را ادامه می دهیم 1- مدل A را در تکلا باز کنید 2- از مسیر tools> phase manenger پنجره ی phse manenger را فرا خوانی نمائید 3- بصورت پیش فرض یک فاز درون پنجره به نام phase1 قابل مشاهده است ان را انتخاب نمائید 4- روی دکمه object by phases کلیک نمائید با این عمل تمام المانها و قطعات مدل های لایت می شود و این نشان می دهد که تمام این قطعات در فاز یک قرار دارند 5- اکنون دکمه add را کلیک کنید تا یک فاز دیگر ایجاد گردد و نام آنرا phase2 بگذارید 6- مسیر edit> copy special> from another model را کلیک کنید 5- در پنجره باز شده در قسمت فیلتر آدرس پوشه مدل B را در این قسمت past نمائید 6- مشاهده می نمائید نام مدل B در قسمت model directoies قابل مشاهده است آنرا انتحاب سپس در قسمت پایین در منوی مستطیلی phase number شماره فاز که عدد 2 می باشد وارد نموده و سپس دکمه copy را کلیک نمائید و می بینید که دو مدل با هم ترکیب شده اند چند نکته : 1- اگر تمایل داشتید فاز مدل را تغییر دهید قطعات را با سلکت های لایت کرده و سپس بر روی فاز خود در پنجره phae manager کلیک سپس گزینه modify phase را انتخاب نمائید 2- نقشه هایی که در مدل B قبلا ایجاد نموده باشید در مدل A انتقال نمی یابد 3- در مورد نحوه شماره گذاری قطعات ترجیحا سعی نمائید روند شماره گذاری قطعات و اسمبلی خود را طوری هماهنگ کنید که در صورت ترکیب مجبور به اصلاح انها نباشید
  14. هوشمند سازی یک بخش کاملا تخصصی است و چیزی که در ان اهمیت پیدا می کنه خلاقیت و ابتکار شماست که بتوانید در کنار دستورات و فرمولها در جهت ساخت کامپو.نت هوشمند بهره بجوئید . شاید اکثر ما ترجیح بدیم به علت گستردگی و دشواری های آن وارد این حوزه نشیم و از کامپونت های که دیگران می سازند استفاده نمائیم ولی واقعیت اینست یک شاپیست حرفه ایی کسی است که بتونه کامپونت های هوشمند بسازه و از نظرر من فرق یک شاپیست حرفه ایی با مبتدی در همین خلاصه می شه من در نظر دارم هوشمند سازی را در مرحله اول بصورت مقدماتی و سپس پیشرفته بنا بر دانسته های اندک خود آموزش بدم و این بخش را با مثالها یی بصورت گام به گام جلو ببریم تا در ابتدابا مفهوم و قابلیتهای یک کامپونت هوشمند اشنا شوید و به مرور بتوانید خود هوشمند سازی نمائید و چه بهتر که در اینده با کمک و همفکری همدیگر تیمی تشکیل بدیم که بتوانیم هوشمند سازی مربوط به سازه های پیچیده را طراحی نمائیم به امید آن روز قبل از اینکه با یک مثال شروع به اموزش هوشمند سازی نمائیم نظرات و پیشنهادات و الزامات خود را در این زمینه ابراز نمائد و لازم می دانم دوستانی که دستی بر اتش دارند از جمله مهنس تجلی فر و مهران نباتی مارا در این مسیر یاری کنند ....
  15. aramiss

    ترکیب سازه های مدل

    راه سوم که مهندس اشاره کردند آسانتر و بهتر خواهد بود وقتی گرید اصلی ایجاد گردید روی آن دبل کلیک نمائید تا پنجره محاوره ایی گرید نمایان شود در کادر مستطیلی save as نامی دلخواه برای گرید خود برگزینید و بروی save az کلیک کنید تا گرید با نام ی جدید ذخیره گردد توجه داشنه باشید فایل گرید ایجاد شده بصورت پیش فرض در attributes پوشه مدل قابل دسترسی است آن فایل را پیدا کرده و به دوست و همکار خود بدهید تا با کپی کردن فایل گرید در مسیر attributes پوشه مدل خود بتواند از طریق پنجره محاوره ایی گرید ان فایل را load نماید
  16. aramiss

    ترکیب سازه های مدل

    (قبلا از اینکه وارد این مبحث شوم از دوستان می خواهم وقتی موضوعی مطرح می شه در بحث ها شرکت کنند و سعی کنند نگذارند آن موضوع مسکوت و دست نخورده بمونه چون در اینصورت تا وقتی موضوعات قبلی به سرانجام نرسه ما نمی توانیم مباحث جدیدی را شروع کنیم ) ترکیب سازه های مدل: از آنجا که در سازه های بزرگ کار شاپ یک کار تیمی است و سعی می کنند از طریق شبکه شروع به مدل سازی کنند اما در بعضی موارد نیز سعی می کنند کار را تقسم کنند و هر تیم یا هر نفری (بستگی به بزرگی پروژه دارد) وظیفه دارد قسمتی از سازه را مدل کند سپس این مدل ها را در کنار هم ترکیب می کنند برای روشن شدن این مسئله فرض نمائید دو سازه مدل شده به نام A و B را می خوایم با هم ترکیب نمائیم بطوریکه مدل B در مدل A قرار بگیرد قبل از اینکار باید خطوط شبکه Bرا با توجه به محل قرار گیری مدل A ایجاد کنیم فرض نمائید مختصات محل قرار گیری خطوط شبکه مدل B در محیط کار مدل A در جهت x = 20000 در جهت Y=30000 می باشد بنابراین مدل B را قبل از ترکیب با مدل A انرا به مختصات مربوطه انتقال می دهیم . علامت قرمز رنگ روی خطوط شبکه به صورت دو پیکان عمود بر هم محورهای X و Y را نشان می دهد محل قرار گیری این علامت مبدا مختصات است اکنون این مبدا مختصات را به آن مختصات بالا انتقال می دهیم 1- دستور view > set work plane > using one point را انتخاب می نمائیم 2- مختصات را درون جعبه ایی که باز شده به این صورت 20000,30000 وارد می نمائیم و ok را کلیک می کنیم راه دوم : خطوط شبکه و سازه B را با دستور move به محل مختصات جدید انتقال دهیم برای اینکه بتوانیم دو مدل A و B را بعد از ترکیب بطور مجزا مدیریت کنیم باید آنها را در فازهای مختلف ایجاد نمائیم به همین علت ابتدا مدل A را به یک فاز جدید انتقال می دهیم برای اینکار......(ادامه دارد)
  17. مهندس تا چند روزه پیش اینگونه بود ولی الان یک روزه خیلی خیلی بهتر شده البه اگر چشم نزنم
  18. مهندس جان باید اسم تاپیک بذاریم شبیه سازی مراحل نصب این تاپیک شما می تونه یک بحث جالبی را بوجود بیاره البته اگر دوستان همراهی کنند و فقط شنونده نباشند من قبلا از طریق یکی از دوستام شنیده بودم که تکلا این قابلیت را داره که مکان دقیق تاور کراین را با توجه به وزن ستونها انتخاب کنه اینکار یک حسن بزرک داره الان محل تاور کراین ها را بصورت تجربی در قسمتی از سازه قرار می دهند که بوم ان بر همه شعاع سازه مشرف باشه اما چیزی را که عموما به ان توجه نمی کنند سنگین ترین ستون در کدام قسمت ودر چه شعاعی از تاور قرار داره این خیلی مهمه بعضی وقتها می بینی عدم توجه به این باعث می شه بوم ان تاور به علت فاصله دور از ان ستون نتونه انرا بلند کنه و همین باعث می شه از جرثقیلی استفاده کنی که کرایه اش در روز کلی قیمت داره لذا اگر این تکلا اینجوری باشه خیلی عالیه دوستان اگه اطلاعاتی دارند برای ما بنویسند حالا می خوام به این بهانه در مورد اهمیت شبیه سازی نصب بگم که متاسفانه در ایران اصلا جدی گرفته نمیشه ولی در خارج بسیار مهمه و جدی گرفته میشه که حتی حاضر می شند اونو شبیه سازی کنند وقتی نصب شبیه سازی بشه که اول کدوم ستون و ستونهای دیگه به چه نحوی نصب بشه و سپس مراحل تیرریزی چگونه باشه این خیلی در سرعت و پیشرفت نصب اثر گذاره حتی شنیدم که الان تو این فیلم به عینه مشاهده کردم نحوه دپو کردن تیرها و ستئونها را نشان میده که این اهمیت اش بیش تر از حالت اول باشه کمتر نیست وقتی نصب به سبک ایرانی انجام می گیره باید اول نقشه را بررسی کنید ببینید این قطعه باید کجا دپو بشه که محل نصب نزدیکتر باشه اگر هم بتوانی محلی را پیدا کنی که نزدیک باشه نمی توانی حدس بزنی که اول قراره کدوم قطعه نصب بشه که بشه برای دپو دیگر مصالح برنامه ریزی کرد بیشتر وقتها در ساعات کاری وقت ما در دپو کردن مناسب جابجا کردن این تیر از اینور به اونور هدر می ره و ساعات مفید کاری به حداقل می رسه من این مسائل به چشم دیدم شاید بارها مجبور شدیم یک ستون را 6 بار جابجا کنیم چون جلوی مسیر بود با باید با ستونی دیگر جابجاش می کردیم یا چون اولویت با ستون دیگری بود که می خواست نصب بشه و خیلی مسائل دیگه .... باید توی گود بود تا این خونه دل خوردن ها را از نزدیک ببینی و لمس کنی ومن می دونم تکلا می تونه این مسائل مدیریت کنه ولی برای ماها سالها و سالها طول میکشه که جا بیفته
  19. اگر اسنیفنرهای بیس پلیت این فضای لازم را برای استفاده از نبشی را فراهم کند می تواند اجرایی باشد
  20. فرمایش شما صحیح است اگر فونداسیون اجرا شده باشد دیگر راه چاره ایی جز مئارد اخری که گفتید نیست یک مسئله ایجاد می شود و آن اینکه وقتی ورق گاست تا لبه بیس امتداد پیدا می کند چطور می توانید این کمبود جوشی که بابت کات گاست پیش می اید را جبران کنید که تنها راه حل بزرگ کردن بیس پلیت می باشد که اونهم توجیه نداره مسئه دیگر آیا کات کردن گاست پلیت مانع فضای لازم برای بستن پیچ نمی شود (؟
  21. قاعدتا اثر چندانی نمی گذاره ولی حتما توسط طراح چک بشه همینطوری سر خود نباید اینکار را انجام داد
  22. راهکاری که به ذهن من میرسه می توان سوراخها را شیفت کرد فقط باید ضوابط آیین نامه ایی را رعایت کرد باید حداقل 4 یا 5 سانت از لبه فاصله داشته باشه و حداقل فاصله بین پیچ ها 3d ( قطر) باشه که بهتره این تغییرات با هماهنگی طراح صورت بگیرد
  23. گیردار بودن را با تعبیه ورق روسری(کله گاوی ) و انجام جوش نفوذی به تیر می توان مرتفع کرد و جهت اطمینان از لچکی زیر زیر سری یا نبشی اتصال مفصلی آن تقویت نمود البته ابعاد و ضخامت ورقها باید بر اساس محاسبات انجام بگیرد فقط یک مشکل می مونه اونم ورقهای پیوستگی که چگونه می توان اونو اعمال کرد البته این مشکل کمتر پیش می آید که اتصال مفصلی بجای گیردار استفاده شود اما در کارگاه امکان دارد ورقهای پیوستگی داخل ستون را فراموش کنند یا عمدا ایجاد نکنند که به نظر من با ایجاد استیفنر هایی مثل شکل زیر بشه برطرف کرد
  24. مهندس جان یک یا دو سانت مشکلی ایجاد نمی کند ورق که استفاده می کنیم فوق ضخامت یک سانت دارد حال دوستان با مراجعه به مباحث مقرارات ملی تحقیق کنند و اعلام کنند تا چند سانت اختلاف تراز تیر مجاز می باشد؟
  25. ما قبلا این مشکل را در ورقهای وارداتی داشیم چون ارزان بود کارفرما می خرید ولی قطعات که با آن ورق ساخته می شد شکلاتی می شد
×
×
  • اضافه کردن...