زیبائی

1 - کامپوننتها در پوشه ای بنام Custom Component Dialog Files ذخیره میشن ( دوست من اگه فقط یه نگاهی به اسم پوشه ها و محتویات داخلشون بندازی خیلی راحت میشه این رو فهمید ، سعی کنیم یه کم تلاش کنیم اگه نشد بعد بپرسیم ) که اگه خود کامپوننت شما تنظیمات جداگانه ای هم داشته باشه در پوشه ی Attributes ذخیره میشه. 2 -!!!!!!!! به راحتی روی کامپوننتون راست کلیک میکنید و گزینه ی Dlete رو انتخاب میکنید !!!!!!!!!! 3 - هم میتونید مدل قبلی رو به اسم مدل جدید ذخیره کنید و از تمام تنظیمات و امکانات مدل قبلی در مدل جدید استفاده کنید هم میتونید Model Dump بگیرید و هم میتونید خود کامپوننت رو به صورت تکی Import کنید. ( دوست من سوالات شما واقعاً نیازی به پاسخ نداشت و من نمیخواستم پاسخ بدم فقط بدلیل اینکه همکاران عزیزم وقت نکرده بودن پاسخ شما رو بدن من دخالت کردم ، اما به شخصه دیگه پاسخ سوالات اینچنینی رو نخواهم داد )

دست شما درد نکنه لطف کردید اما واسه سوال اول من گفتم move نه کپی که در حقیقت اون فرمان کپی نمیکنه نقطه جابجا میکنه (واسه پلیت )ولی اون که من گفتم اینطوری بود فقط با کلیک چپ و درگ کردن کل ابجکت دقت کنید کل ابجکت جابجا میشد نه یه نقطش .. قبلا اون فرمانdrag& drop چک کرده بودم واسه پلیت اما نقطشو تغییر میداد البته با پلیگان میزدم شاید چون با این فرمان پلیت زدم اینطوری میکنه به هر حال ممنون واسه دو و سه ممنون واسه سوال 4 منظورتون دقیقا از دستگاه مختصاتی چیه؟؟ در ضمن ربطی به ضعف در ترسیم نداره اینجور که پیداست ای پی دوبل استاندارد جهانی نیست من فقط میخواهم از همون اول همه چیز درست انجام بدم ببخشید در پاسخ ارامیس جان دخالت میکنم. من در مورد جواب سوال آخرتون ، ندیدم جایی آرامیس جان به دستگاه وختصاتی اساره کرده باشه ! به هرحال برای ایجاد یک ستون با دوبل تیرآهن ( مثلاً ) روشهای مختلفی وجود داره که بعضی از اونها بر میگرده به زمانی که شما تسلط کافی به تکلا داشته باشید. اما در شروع کار ، شما بهتره از همون روشی که آرامیس جان اشاره کردن استفاده کنی. من اینجا یه راز رو به تو دوست عزیزم میگم. به کس دیگه ای نگیا !!! من تا بحال از دستور ستون برای ایجاد ستون استفاده نکردم ! همه ی ستونها رو هم با دستور تیر ایجاد میکنم ! شما هم اگه دوست داشتی میتونی برای ایجاد یه دوبل تیرآهن ، یا به صورت دستی دو تا تیرآهن ایجاد کنی و جاهاشون رو درست کنی یا از دستور ایجاد دوبل تیرآهن ( برای تیر ) استفاده کنی و بعد حول هر محوری که دلت خواست بچرخونیش تا عمود بشه !

یه جای کار رو اشتباه انجام میدید. ارتباطی به ورژن برنامه نداره. یه بار تنظیمات تیر رو چک کنید که همه ی اعداد پراپرتی صفر باشن و بعد هم مطمون بشید که وقتی Current View رو روی پلانتون قرار میدید علامت قرمز رنگ UCS ( همون x y z ) به پلانتون منتقل میشه. به احتمال زیاد علامت UCS روی پلان صفر ور صفر باقی میمونه که تیرتون رو اونجا رسم میکنه. سپاس مهندس جان علامت UCS رو در هر پلانی که باشم در بقیه پلان ها هم نمایش میدهد. یکی به صورت 3 بعدی در گوشه پایین سمت چپ و دیگری در محل 0 و0 گرید ها.چه پلان فعال باشد وچه نباشد توجه کن که 3 تا UCS داریم شما دقیقاً اونی رو که باهاش کار داری اشاره نکردی بهش. یه UCS 3 بعدی داریم که جهات فعلی رو نمایش میده ( که شما در این پنجره جهاتتون کدوم طرفیه ) یه UCS مبنا داریم که همیشه روی صفر و صفر هستش و نقطه ی صفر و صفر مدل رو نشون میده و جهاتش هم عوض نمیشه ( مگر از Advanced Options ) یه UCS هم داریم که 2 بعدی هستش و فقز پلان رو نشون میده ! فقط جهات X Y داره و قرمز رنگ هستش و هروقت شما پلان رو به پنجره ی قعالتون منتقل کنید اون بصورت 2 بعدی فقط X Y رو نشون میده و وقتی مثلاً شما پلان رو روی 8.78 تنظیم میکنی ، اگر بری تو پنجره ی 3 بعدی میبینی یه UCS 2 بعدی قرمز رنگ به صورت پلان روی تراز 8.78 وجود داره و نشون میده پلان فعال روی کدوم سقفه ! راستش نمیدونم چرا توضیحش انقد برام مشکل شد ببخشید

آره فک کنم خودم رو فراموش کردم ( راستش امروز داشتم تو یکی از پروژه های قدیمی جستجو میکردم یهو چشمم افتاد به پوشه ی DSTV یه خاطره ای شد ازون همه سختی که کشیدم تا یاد گرفتم )

بفرمایید چه تنظیمی مد نظرتون هست و از چه نسخه ای استفاده میکنید ؟

متشکرم میشه لطفاکاملتر توضیح بدید دوست من ، ایجاد گزارشهای دلخواه مبحث پیچیده ای هستش که شاید به اندازه ی هوشمند سازی کامپوننتها مشکل باشه ( بنظر من سخت تر ) چون اینجا دیگه واقعاً باید فرمول نویسی و ریاضی رو تا حد زیادی بدونید. راستش در قالب چند خط نمیشه این رو توضیح داد اما سعی میکنم سرنخی بدم و به امید خدا با سعی و خطا به نتیجه ی دلخواه برسین. روی یکی از جدولهای پای نقشه ( مثلاً جدول لیست مواد ) دبل کلیک کنید تا وارد ویرایشگر جدول و گزارش بشید. """ تذکر بسیار بسیار مهم """" توجه کنید که حتماً یه کپی از این جدول تهیه کنید و روی اون کپی کار کنید ، چون اگه این جدول رو خراب کنید توی تمام پروژه هاتون تاثیر میذاره و همه رو خراب میکنه !!! ببینید که جدول از قسمتهای زیادی ایجاد شده که بعضیها ثابت هستن و بعضیها متغیر و وابسته به فرمول. مثلاً تیترهای جدوا همگی متن هستند و ثابت اما مقادیر نوشته شده زیر اونها متغیر هستن و فرمولی. زیر تیتر Weight رو نگاه کنید ، بصورت ناقص نوشته شده WEIGHT ! اگر روی این گزینه دبل کلیک کنید منوی فرمول مربوط به این گزینه فعال میشه و میتونید از توی لیستی که براتون نمایش داده میشه مقدار رو تغییر بدید. مقدار رو به BOTTOM_LEVEL_UNFORMATTED تغییر بدید و سعی کنید جدول رو ذخیره کنید با همین تغییرات. انقدر این مبحث کلی هستش که دیگه نمیتونم به مواردی که ممکنه در طول کار براتون پیش بیاد اشاره کنم چون ممکنه برای هر تنظیمی پیغامهای خاصی نمایش داده بشه و من از همه ی اونها آگاه نیستم. بعد از ذخیره ی جدول ، یکبار نقشه رو ببندید و دوباره یاز کنید ، میبینید که بجای وزن ، ارتفاع قطعه زده شده. حالا دیگه باید با جدول بازی کنید و سطر و ستون دلخواهتون رو اضافه کنید تا هم بتونید وزن رو داشته باشید و هم ارتفاع. ببخشید دیگه ساده تر از این نمیشد این مبحث بزرگ رو جمع کرد.

دوست عزیز اونا فرمول نیستند ! اونا قابلیتهایی هستن که تکلا باید بتونه ازشون استفاده بکنه و براش معنا و مفهوم داشته باشه و تعریف شده باشه ! شما حتی اگه به هر ترتیبی بتونی اون گزینه رو کپی کنی ( که بسیار بعید میدونم احتمالش به سمت 0 میل میکنه ) نسخه ی پایینتر براش تعریف نشده که باید چطوری از اون گزینه استفاده بکنه !

دوستان میخواستم بدونم برای علامتگذاری جهت نصب ( ستون یا تیر ) از چه روشی استفاده میکنید که دقیق و بدون اشتباه باشه.

دوست عزیز باید با مبانی ساخت و ویرایش گزارشها آشنا باشید. اما بطور کلی باید گزینه ی GetValue رو برای BOTTOM_LEVEL_UNFORMATTED تنظیم کنید.

بله متاسفانه فقط روی 13 وجود داشت که منم مثل شما 13 رو بخاطر این امکانش نصب دارم. فقط برای روشنتر روشن بعضی دوستان عرض کنم که نیازی به مدل کردن تحت 13 نیست و فقط میشه خروجی رو از ورژنهای بالاتر گرفت و در 13 استفاده کرئ. ( خروجی NC )

با سلام همکاران محترم میخواستم بدونم چه تعدادی از دوستان و همکاران از قابلیت Plate Nesting که در تکلا موجوده ، آگاه هستن و ازش استفاده میکنن ؟ در حقیقت یه آمارگیری هستش.

یه جای کار رو اشتباه انجام میدید. ارتباطی به ورژن برنامه نداره. یه بار تنظیمات تیر رو چک کنید که همه ی اعداد پراپرتی صفر باشن و بعد هم مطمون بشید که وقتی Current View رو روی پلانتون قرار میدید علامت قرمز رنگ UCS ( همون x y z ) به پلانتون منتقل میشه. به احتمال زیاد علامت UCS روی پلان صفر ور صفر باقی میمونه که تیرتون رو اونجا رسم میکنه.

منظورتون رو از نمونه ی پروژه متوجه نشدم ، اما : 1 - بیس پلیت رو یا با تیر ایجاد کنید یا با پلیت ( از ستون استفاده نکنید چون نیاز به محاسبه ی رقوم روی بیس پیدا میکنید که زمان رو میگیره ) 2 - طول پیچها به صورت اتوماتیک و با توجه به ضخامت ورقهای مورد اتصال محاسبه میشه و نیازی نیست شما چیزی رو تغییر بدین و پیچهای موجود هم طبق استاندارد اندازه های مشخصی دارن. ( البته در همه ی کشورها پیچها طبق استاندارد با فواصل معمولاً 5 میلیمتری افزایش پیدا میکنن اما در کشور گل و بلبل ، هر سایزی که شما بخواین وجود نداره و باید از پیچهای مشابه استفاده کنید متاسفانه شاید با اختلاف گاهی یکی دو سانت بلندتر ، که البته نیازی نیست شما اون طول رو محاسبه کنید ، شما گزارش پیچ موجود در پروژه زو بدین به کسی که مسئول تهیه هستش ، خودش میدونه چه پیچی تهیه کنه ) 3 - اگر پروژه ی شما فقط فلزی باشه ، نیازی به اجرای انکر بولت ندارین اما اگر بتن هم جزو کار شما باشه باید مدل کنید. 4 - باید تنظیمات تیرتون رو چک کنید ، احتمالاً در تنظیمات تیر عددهایی ، خواسته یا ناخواسته اعمال شده که باعث انجراف از آکس تیر میشه.

حسین به نکته خوبی اشاره کرد منظور حسین این است مثلا شما وقتی بولتی با سایز 14 را برای استاندارد 7990 در قسمت بولت کاتولوگ تعریف می نمائید و سپس هنگامیکه از این نوع بولت در مدل استفاده می کنید خواهید دید که مدل سه بعدی آن با بقیه سایزها متفاوت است طول پیچ و مهره بیرونی پیچ نمایان نمی شود اما خوشبختانه سوراخ ایجاد می گردد ولی نمای سه بعدی آن ناقص است مهندس جان شما فقط پیچ رو ایجاد میکنی ( اتفاقاً توی گزارشات اگه نیازی به واشر و مهره نداشته باشی و به قول مهندس ایزدپناه فروشنده خودش بدونه واسه این پیچ چه مهره و واشری لازم داری ، تعداد و طول صحیحه ) باید واشر و مهره ی مناسب این پیچ رو هم ایجاد کنی بعد توی قسمت Bolt Assembley مشخص کنی که پیچت از چه استانداری برای مهره و واشر استفاده کنه.

دوستان توجه کنید که فعالیت شاپ کار ، دیدن همین جزئیات و برطرف کردن اونهاست. اگر بنا باشه با دیدن یه استیفنر که به به تیر دیگه ای گیر میکنه زنگ بزنیم به این و اون و بگیم آی این نقشه ها ایراد داره و این تیر جا نمیره و اون ستون پیچ بیس پلیتش به بادبند گیر میکنه و .... که احتمالاً مسخرمون میکنن ! ما بعنوان کسی که از نقشه های سازه ، نقشه های اجرایی و کارخونه ای ایجاد میکنه باید بتونیم این مشکلات رو مرتفع کنیم وگرنه دیگه چه نیازی به افرادی مثل ما بود ؟ نقشه ی سازه رو میدادن دست آهنگر میگفتن بیا برو بساز ! ( مثل ساختمونا و آپارتمانای کوچیک که نیازی به کارخونه و شاپ نداره و آهنگر خودش بلده چیکار کنه ) ، پس اینجور موارد برمیگرده به دید فنی و تجربه و مهارت و دانشی که داری ! بعضی مشکلات رو باید حتماً تجربه کنی تا ملکه ی ذهنت بشه ! از فرمایشات دوستان کاملاً مشخصه که بیشتر به کدوم جنبه های کار شاپ گرایش دارن. بعضی دوستان مشخصه که به نرم افزار و مباحث تئوری آشنایی بیشتری دارن و بعضی دوستان به مباحث فنی و اجرایی ! که در مجموع بنده به شخصه از نظرات همه ی دوستان تجربه کسب میکنم و به اطلاعات ناقصم اضافه میشه و این بسیار راضی کنندست. شما برای رفع مشکلات جزئی در حد گیر کردن ها و جابجایی استیفنر ها و حتی گاهی بلندتر کردن یا کوتاهتر کردن دستکها و تغییر اتصالات گیردار و ساده و ... تا حدودی آزادی کار دارید ، به شرطی که لطمه ای به محاسبات و مقاومت سازه نزنه ! جابجا کردن 20-30 سانتی استیفنرها چیز رایجی هستش و یا حتی جابجا کردن تیر فرعی به اندازه 30-40 سانت هم امکانپذیره ! ( به شرطی که به معماری یا نما صدمه ای نزنه ) مخصوصاً اگه کار جوشی باشه که کلاً آزادی بیشتری داری ! پس با کمی تجربه به امید خدا تا چندوقت دیگه ، ازین مشکلات برای شما پیش نخواهد آمد.

توضیحات کاملی رو جناب ایزدپناه اشاره کردن و بسیار فنی و دقیق بود که نیازی به تکرارا اونها نیست تنها نکته ای که هست ، همونطور که مهندس فرمودن فازبندی در تکلا و در بین کاربران کمی متفاوته ! حالا بنده به شخصه از دو واژه ی مختلف استفاده میکنم. اگر به قول فرمایش مهندس ، نیاز باشه پروژه طی چند مرحله ساخته بشه ، چون معمولاً مرحله ی 1 رو باید تحویل بدی تا کارخونه مشغول بشه و بعد بری سراغ مراحل بعدی ( لااقل در مورد من ) من برای این مراحل نام Part رو انتخاب میکنم و برای فازبندی معمولی درون مدل هم همون اسم فاز رو انتخاب میکنم. پس ممکنه هر پارت از پروژه شامل فازهایی مثل تیر ، ستون ريال بادبند و .... باشه. مقلاً فاز پنجم از پارت دوم پروژه ی هتل مهتاب خزر ! اگر فاز دوم را برای تیرهای اصلی انتخاب کرده باشم و هر 3 طبقه را یک پارت ، معلوم میشود از تیرهای اصلی واقع در طبقات چهارم تا ششم اون پروژه صحبت میکنیم.

مهندس این مورد رو که قبلاً عرض کردم ! روی کمان ، دایره ای رسم میکنیم تا مرکز کمان بدست بیاد. بعد هم باید تشخیص بدیم تعداد استیفنر مهمه یا زاویه ؟ بعد به تعداد دلخواه ستیفنر رو با زاویه ی دلخواه از مرکز دایره ی ایجاد شده Copy - Rotate میکنیم.

دوست من شما وقتی میزنی PL300*10 دارای X و Z میباشد یعنی یک جهت و ضخامت ، جهت بعدی رو با استفاده از کشیدن ، خودتون انتخاب میکنید که دوتا هم گیره ایجاد میکنه. خوب همه چی مشخصه ! برای کم و زیاد کردن فاصله ی دو گیره از هم که روش کار مشخصه و باید یکی از گیره ها رو انتخاب کنید و به مقدار دلخواه جابجا کنی و برای اون دو پارامتر دیگه که اول صحبت شد ، یعنی 300*10 شما باید روی پلیت دبل کنی و مقداری که میخوای بهش بدی دیگه !! البته اگه درست متوجه شده باشم !!! راه ساده تر هم اینه که ( اگه از نسخه 15 به بالا استفاده میکنی ) روی پلیت 1 کلیک کن تا پنجره ی Mini Toolbar ظاهر بشه و از اونجا عددها رو تغییر بده. اگر هم میخوای فاصله رو ز اون نقطه ی قرمزی که مشخص کردی بدست بیاری که باید با استفاده از دستورات اندازه گیری ( Measuring ) انجام بدی و فاصله ی بدست اومده رو بجای 300 قرار بدی.

بسیار ممنونم از نظرتون ! به هرحال همونطور که قلاً عرض کرده بودم : این یک امر سلیقه ای هستش و به کسی انتقادی نیست ! (قبلاً گفته بودم ) گاهی وقتا مجبوریم طبق خواسته ی کارفرما عمل کنیم ! ( خودم هم قبلاً گفته بودم ) بحث نامبرینگ با بحث لگو یازی متفاوته ! بنده طی این 9 سال ندیدم توی کارخونه کارگرها با مدل کار کنند که نیازی به رنگ داشته باشن !!!! معمولاً دست کارگرها نقشه ی چاپی و سیاه سفید وجود داره یا شایدم کارگاههای بزرگی هستن که دست هر آهنگری یه لپ تاپی چیزی هست و من ندیدم!!! به هرحال بنده ی بد سلیقه روش رنگ کمتر و نامبرینگ و کد گذاری بهتر رو انتخاب کردم.

امیر جان اتفاقاً بنده میخوام امروز مطلبی در مورد هوشمند سازی بیان کنم ( دوباره ) که به نظرم پاسخ به سوال شما هم درش گنجونده شده باشه. اگر مطالعه بفرمایید باعث دلگرمی خواهد بود.

با تشکر از شما باید عرض کنم بله فرمایش شما درسته ! چک مدل رنگین کمانی خیلی راحته ! اما برای کی ؟! متاسفانه افرادی که مدل چکر هستن ( در مملکت ما ) معمولاً افرادی هستن که فقط بلد هستن مدل رو باز کنن و توش بچرخن و گیری بدن به چیزایی که اصلاً از نظر فنی و اجرایی قابل بحث نیست ( معمولاً )و نهایتاً یه فبلتری بکنن ( مطمئناً راحت ترین روش فیلتر هم از روی کلاس و رنگ هست ) و چون دیگه هیچ چیز دیگه بلد نیستن ( که اگه بلد بودن خودشون کار شاپ رو انجام میدادن دیگه نیازی به من وشما نداشتن ) و روشهای فیلترینگ رو نمیدونن ، خوب براشون خیلی راحته که بهشون رنگین کمان تحویل بدی ! به هرحال من به خواسته ی این افراد تن نمیدم و مدل رو اونجوری که میپسندم تحویل میدم و روی مدل هم ایستادگی و پافشاری میکنم و اگه ایراد غیر منطقی از کارم گرفته بشه ، من دست پیش رو میگیرم و بهشون میفهمونم که ( با عرض پوزش ) شما چیزی حالیتون نیست وگرنه مدل عیب و ایرادی نداره ! خیالت راحت دیگه چیزی نمیگن متاسفانه ما گاهی اوقات ارزش کار خودمون رو پایین میاریم که انگار غلام حلقه به گوش هستیم و هرکس از هرجا زنگ میزنه و یه دستوری میده ما باید بگیم چشم مهندس چشم دکتر ! من به شخصه برای رفع و بحث در مورد عیب و ایرادات کار ( بخصوص کارهای بزرگ ) بجز جلسه حضوری و ابلاغیه ی کتبی و رسمی چیزی رو قبول نمیکنم ! اما گاهی اوقات هم بخاطر ادامه ی همکاری با بعضی افراد یا شرکتهای خاص مجبور میشیم تن به خواسته های نامعقولی هم بدیم که این در همه ی مشاغل وجود داره اما نباید به یه روال عادی تبدیل بشه و برای همه ! ( سوء تفاهم نشه اساتید محترم )

دلیل مشکلی رو که فرمودین نمیدونم اما : نسخه 14 نسخه ی پر ایرادی هستش ( به اعتقاد من نسخه های 15 به پایین و 15 به بالا نسخه های پر ایرادی هستن ) سعی کن از نسخه ی 15 سرویس ریلیس 7 استفاده کنی.

فرض کنید نقشه ی یک ستون رو ایجاد کردید که به دلیل کمبود فضا مجبورید سکشنها یا دیتیلها رو به نقشه ی دیگه ای منتقل کنید. متاسفانه با تغییر مدل این نقشه های حاوی سکشن آپدیت نمیشن !! کسی دلیلش رو میدونه ؟!

همونطور که مهندس ایزدپناه اشاره کردن روشهای مختلفی وجود داره که گاهاً اصلاً از وجودشون بی خبریم ! بنده خودم نه ابتدا از جوش استفاده میکنم نه انتها و نه در آخر همه رو اسمبل میکنم . ( به امید خدا هروقت پامون به انجمنهای تخصصی باز شد و جزو اعضای بدربخور شدیم تو انجمنهای تخصصی عنوان خواهم کرد که از چه روشی استفاده میکنم ) اما کار اصولی میگه که باید تا جایی که امکان هست از ویرایش و کم کردن و اضافه کردن جلوگیری کرد ، پس منطق میگه یک ستون رو تا جایی که میدونی بیشترین شباهتها رو با بقیه ی تیپ ستون داره مدل کنی ( مثلاً تمام نقاط اشتراک تیپ ستون C1 رو مدل کنی بدون در نظر گرفتن المانهایی که در رابطه با اشیائی که بعداً اضافه خواهد شد و ممکنه برای هر ستون متفاوت باشه مثل اتصال تیر به ستون ) و این تیپ ستون که بیشترین شباهتها رو با هم دارن مثل برشکاری ورقهای ستون ، استیفنرهای ستون ، برشگیر و ... رو به صورت یک اسمبلی در بیاری و در نقاط لازم کپی کنی. من نکته ای رو که به نظرم میرسه در مورد رنگ بندی هستش که گاهی مدلها رو میبینم که از انواع و اقسام رنگها درش استفاده میشه ، گذشته از لزوم استفاده از کلاس بندی با رنگ ، این به سلیقه هم برمیگرده . من به شخصه علاقه مند هستم که مدلی که تحویل میدم نهایت شباهت رو به پروژه ی واقعی داشته باشه. من هرگز تیری رو ندیدم که جان و بالش یه رنگ باشه ، فلنجش یه رنگ باشه و لچکیها و ... رنگ دیگه باشه و یا ستونی که مثل رنگین کمان باشه ! درسته برای فیلترینگ میشه از رنگ استفاده کرد اما از بسیاری نکات و داده های دیگه هم میشه استفاده کرد ، اگه در نامگذاری و شماره گذاری دقت کنیم نیازی به ساختن رنگین کمان وجود نداره. البته این سلیقه ی شخصیه بنده هستش و انتقادی از کسی نیست ، فقط ترجیح میدم مدل واقعی به نظر بیاد مثلاً ستونها با تمام جزئیاتش یک رنگ تیرهای اصلی با تمام جزئیاتش یک رنگ ، تیرهای فرعی ، بادبندها ، پله ها ... هرتیپ از اشیائ رنگ خاص خودشون رو داشته باشن.

منظور بنده از "شعاع دلخواه" ، "شعاع دلخواه" هست ، یعنی دل من میخواد که شعاع دایره ای که میزنم با شعاع قوسی که دارم یکی باشه ، از نظر تئوری شعاع هر دو دایره یا قوسی که با هم برابر باشند بر هم کاملاً منطبق هستند اما از نظر عملی در تکلا من میتونم با آوردن مثال این قاعده رو نقض کنم ( چون من هم با شما موافقم که اختلاف جزئی وجود داره اما این اختلاف جزئی یا باید در جانمایی مرکز دایره بروز کنه یا در شعاع ، در روش دوم این مشکل در مرکز دایره ایجاد خواهد شد به هر مقدار جزئی و در روش سوم این اختلاف در شعاع ایجاد خواهد شد اما مرکز بدست آمده دقیقاً مرکز شیء موجود است هرچند با اختلاف جزئی ، این خطاها در شاید در مورد این مدل درخواستی شما به حدی ناچیز باشد که قابل چشم پوشی است اما در جریانید که برای شعاعهای بسیار بزرگ این رقم ممکن است به چندین میلیمتر هم برسد ) ، پس در روش دوم : 1 - دایره ای با شعاع دلخواه در هر مکانی ترسیم میشود. 2 - به نحوی که شما توضیح خواهید داد ( لطفاً روش توضیحی برای هر کمان دایروی قابل بررسی و استدلال باشد ) دایره ی ترسیمی کاملاً با شیء موجود منطبق میشود. ( بدون خطا ) در روش سوم : 1 - دایره ای با انتخاب سه نقطه بر روی شیء موجود زده میشود. ( بدون خطا )