محمد

مهندس نصیری موفق باشید. وجود شما دوستان باعث دلگرمی ماست

در ستون هایی که 4 طرف اتصال گیردار داردء باید ملاک ورق پیوستکی پایین زیرسری بلندترین پل باشد. اما در یکسری از نقشه های جدید دیدم حدفاصل پل بزرگ و کوچک یه استیفنر دیگه میدن. نظر شما چیه ؟

در نقسه اسمبلی ستونء طبق لیست گزینه view هرکدام را انتخاب میکنم اندازه گذاری بی نظم و زیادی میده. طبق فرمایش شما اگر به صورت دستی اندازه گذاری کنیمء وقتی ذخیره کنیم بخواهیم در مابقی نقشه های اسمبلی تاثیر بگذاریم این عملی هست؟ چطوری ؟

فاز بندی در حقیقت اولویت کاری را نشان میدهد. هرچی محیط کار بی نظم و شلوغ باشد پس مدیریت آنهم سخت خواهد شد. منتظر دیدن مطالب مفید شما هستم

به پلان 5200 قرار میگیریم در عمق دید 11000 که بتوان اتصالات را هم دید

اتفاقا یکی از مواردی که میتواند به کار سرعت ببخشد چرخه قابل قبول مالی هست. آرامش فکری: فردای روزی باید در حدود 10 میلیون چک پاس و حقوق کارگر میدادم. از هفته قبل دنبال پول از کارفرما بودم !!!!!!!! اما نشدء دست به دامان دوستان شدمء نشد. شب خوابیدمء خواب میدیدم که 1 میلیون پول دارم همه پشت در کارگاه. فردا آنروز کارم به درمانگاه کشید. شما بگین در این زمانه آدم کار را برای چی انجام میده. حالا دوستان وقتی آرامش نباشه و تمرکز در کار شاپ نباشه که یکی از موارد بسیار مهم هست چه باید کرد؟ آقا درد دل زیادهء ببخشید. چون با cad کار شاپ انجام میدم در یک ماه 300 تن خروجی را داشتم. با مسئولیت سرپرستی کارگاه. اما در تکلا هنوز موقعیتی برای محک زدن نداشتم.

خیلی ممنون که به مباحث واقعا کاربردی و عمومی می پردازین

من تجربه زیادی در مورد کار با تکلا ندارم اما سعی میکنم شرکت کنم: - شناخت نسبی ماکروها و استفاده از آنها - ساخت کامپونت ها - ساخت auto def - اهمیت کلش چک و استفاده بموقع آن - اهمیت گزارش و توجه ویژه به آن

منوی wiewء create viewء basic viewء xyء یک نما جدید میدهد که با تغییر دادن خصوصیات آن نمای سه بعدی میسازیم.

در مورد الکترود سلولزی جالبه که بدانیمء در هنگام سوختن حدود 400 برابر حجم اولیه خود گاز مونوکسید کربن CO و هیدروژن H2 تولید میکند در مورد الکترود قلیایی : قبل از شروع بکار با این الکترود باید آنرا در حدود 2 ساعت در دمای 300 درجه توسط OVEN گرم نمود. بعد در دمای حدود 50 تا 100 درجه می توان درجه ثابت نگه داشت.

در مورد گرم کردن ستون توضیحات مختصری داده بودم. روش دیگری هم هستء آن هم اینه که : در کارگاه اسکلت سازی همیشه مذاب وجود دارد. میتوان یک ظرف مقاوم درست کرد واین مذاب ها رو داخل آن ریخت و ازآن به عنوان وزنه استفاده کرد. البته این کار را بعد از جوشکاری می توان انجام داد. در مورد رنگ روی سطوح بدون سند بلاست باید گفت : روی ورق یک لایه برای اکسید نشدن و زنگ نزدن ورق وجود دارد که بیشتر این پوسته با سند بلاست از بین میرود. اما در روش سنتی رنگ کاری بعد از مدتی این پوسته از روی ورق بلند شده و باعث زنگ زدن تیر یا ستون می شود. در مورد دسته بندی : من در شاپ پل ها برای هر دهنه یه شماره (سلیقه ای) می گذارم. طبق آن شماره تیر یا تیرفرعی ها دسته بندی و نصب میشود. تجربه ثابت کرده اگه کار 3 یا 4 روز هم دیر بره برای نصب اما به این شکل کار بشه فوق العاده مثبت خواهد بود. در مورد نصب : اگر دوستانی هستند مثل ما پیمانکار اسکلت رعایت نکات زیر هرچند ممکنه بی اهمیت باشه اما در اکثر اوقات باعث سوهان شدن روح و پول می شود. 1) روز قبل جرثقیل حتما با کارفرما و نگهبان پروژه در خصوص رعایت حریم جرثقیل برنامه چک شود (اصلا منتظر کارفرما نباشید) 2) چون راننده جرثقیل صبحانه و ناهار میخواهند باز هم منتظر کارفرما نشوید و اقدامات را خودتان مدیریت کنید (جرثقیل 40تن روزی 900هزار تومان (ساعتی 112000تومان)) 3) داشتن مقدار کافی پول برای چاق سلامتی با دوستان راهنمایی و رانندگی (اصلا منتظر کارفرما نباشید) 4) چک کردن ازار و وسیله مرتبط با نصب (پدر من یه نیسان داره پشت آنهم یه صندوق. از شیر مرغ تا جون نصاب در آن هست) امیدوارم توضیحات کوچک من مثمر ثمر دوستان بزرگ بوده باشد

عالی بود

موقعی که طول قوس از حد خود تجاوز کند : اصطلاحا طول قوس حالت اسپری میگیرد که در این حالت ء آمپر مقدار کم افت ولی ولتاژ افزایش پیدا میکند یا بالعکس در موقعیکه الکترود به قطعه کار میچسبد : آمپر افزایش و ولتاژ کاهش می یابد. این اتفاق برای رکتیفایر مضر می باشد ولتاژ مدار باز و بسته : مدار باز : هنگامیکه دستگاه جوش روشن ولی قوس برقرار نباشد مدار بسته : هنگامیکه دستگاه جوش روشن و قوس هم برقرار باشد. ولتاژ مدار باز : 50 تا 100 ولت ولتاژ مدار بسته : 20 تا 45 ولت

یه سوال : در برخی نقشه ها علامت جوش گوشه داده شده اما ملاک محاسب " بعد جوش " بودهء اما در برخی از نقشه ها علامت جوش گوشه داده شده اما ملاک محاسب " ساق جوش " بوده. در اینطور مواقع باید ملاک را کدام داد ؟ 1) بعد جوش 2)ساق جوش 3)مهندس محاسب 4) همه موارد نمره منفی هم نداره !!!!!!!

پیرو صحبت دوستان : اگر اندازه گذاری زیرسری از ابتدای ستون باشد (شاپ کار جمع هر تراز را میدهد) و بطور پیوسته ضریب خطا کم میشود. چون اگه یک زیر سری را اشتباه خط بزندء زیرسری بعدی امکان کمی دارد تا خطا دهد. اما اگر در زیرسری زدن به طور منقطع زده شودء اگر زیرسری اول اشتباه شود تا آخر به روال خواهد بود

متاسفانه یکی از درگیریهای من با کارگرها اینکه : میگم عرض جوش از 1.5 برابر الکترود بیشتر نباشه ولی اونا میگن چیزی که تو تست جواب بده درسته. متوجه نیستند که بعد ها چه مشکلاتی اون جوش داره

عالی بود

سوالات کوبنده ای مهندس 1) برای اینکه برآورد اولیه متریال من با اکسل این کا را انجام میدم. برای هرآیتم 10% در نظر میگیرم(البته در برآورد ستون) 2) منهدس جان من یه آیتم را تجربه و آزمایش کردم در اختیار دوستان میگذارم (البته نت آرمون را پیدا نکردم) اما بصورت حدودی : وزن الکترود 5 ---> 100گرم طول جوش--->24سانت دو قطعه ورق--->جوش گوشه ===== پس از وزن مجدد قطعه تنها 1 گرم به وزن به وزن قطعه اضافه شده بود 3) وزن سیم جوش به نوع کار متفاوت هست اما حدودی : به ازای 100 تن ---> 1تن سیم و 0.8 یا 1 تن پودر 4) به زای هر 100 تن وزن اسکلت 1 تن رنگ 5) متوجه نشدم 6) بهترین روش : یه لیست کامل از کلیه اتصالات داشته باشیم (همیشه کنار دست شاپ کار باشه) با تمرکز و تجربه شاپ کار 7) به زبان ساده : سوخت کارگاهه 8) یگی از مشکلات جوش تیرورقهاء تیرورقهایی هست که عرض بال آنها 15 سانت با جان بلند هست. بهترین روش : دو پل را بصورت دوبل خال یا دایاق بزنیم بعد با خیال راحت جوشکاری کنیم. البته تا داغ هست نباید جدا کرد. 9) یکی از وزنه های سنگین کارء مشورت است و بهتر اینکه در ابتدای کار این کار انجام بشه

ممنون از لطف شما. امیدوارم گوشه کوچکی از این هدف بزرگ را بگیرم. در جوشکاری تکمیلی در سازه جوشی : باید دقت داشت که گرده جوش در زیرسری بیشتر از ورق زیرسری نباشد. چون پل روی جوش میشیند و باعث عدم طول جوش مناسب پل می شود.

در مورد استیفنر : اگر استیفنرها نفوذی بود بهتر است با " بک پلیت " و رعایت فاصله نفوذ ء جوش نفوذی انجام شود. به 2 دلیل : 1) نفوذ قابل اطمینان 2) اگر فاصله نفوذ زیاد شود باعث کشیده شدن ستون در آن قسمت میشود که عواقب آنء جوش اضافی و .......... در مورد زیرسری : در سازه جوشی گه زیرسری بیشتر از 50 سانت میشود ء زدن مهاری برای کشیده نشدن زیرسری الزامی می باشد. اگر پاسهای ابتدایی با جوش co2 زده میشود ء پاسهای بعدی با الکترود دستی زده نشود مگر ء سنگ زدن کامل روی جوش co2. چون جوش الکترود دستی نمیتواند ناخالصی (اکسید روی جوش)روی جوش co2را از بین ببرد و در نتیجه در تست utپیغام خطا خواهد داد. حدالامکان جوش لچکی و زیرسری قلاب جوش شود. (در قسمت ضعیف لچکی که به ستون جوش میشود الکترود قطع نشود و لچکی را دور بزند) حتما قبل از متر گرفتن یکبار متر را چک کنید (تجربه : متر چینی خریداری شده بود که 1متر کم داشت-) تا آنجا که ممکن است متر زیرسری و استیفنر ستون با متر بلند و به صورت پیوسته اندازه گذاری شود.

در مورد جوش زیرپودری : بخاطر مرطوب بودن یا ناخالصی پودر حفره هایی در جوش ایجاد میشود که حتما باید جوش شکافته و بعد با جوش دستی پر شود. نکته مهم : جان پل هایی که ورق 8میلیمتر هست حتما بعد از جوش زیرپودری پر شود. چون جوش اکثرا جوش جان را خواهد شکست. اما به سوال : طبق روش بالا ما جوش جان را میدهیم و چون ورق 8 میل هست و نمی توان جوش نفوذی دادء ما جوش تخت میدهیم اما در پشت ورق جان یه ورق تقویت میاندازیمء به نظر شما درسته ؟

در مورد مونتاژ باید گفت : 1) شاسی حتما توسط اوسا کار ماهر آماده شود. چون کوچکترین مشکل در شاسی یک ستون یا پل معیوب میده که ترمیم آن خیلی زمان بر بوده 2) هنگام تسمه سازی قبل از مونتاژ ستونء باز هم از کارگران با تجربه استفاده کرد. چون اشتباه سرهم کردن تسمه و حتی روند جوشکاری تسمهء تسمه را کشیده و باعث کج شدن تسمه و در نهایت کج شدن ستون یا پل میشود. 3) در هنگام مونتاژ زدن مهاری به تعداد و فواصل مشخص (البته مهاری ستون و پل در تعداد و فواصل فرق میکند) در جهت جلوگیری از نا گونیا شدن ستون وپل - - در نهایت جوشکاری اوایه -در مورد جوشکاری پل با دستگاه زیرپودری : *جوش : به صورت ضبدری جوش میشود. حتما ساق یا بعد جوش در نقشه دیده شود و طبق آن آمپرء ولتاژ و سرعت تنظیم شود. بهتر است در سرپرست یا مسئول مربوطه گیج داشته باشد. *روند جوشکاری برای عدم افتادگی بال پل ها: زدن مهاری پشت سر جوش به فواصل مشخص زدن ورق به بال پل از رو زدن گیره

پس من منظور را بد رساندم. مقدار 3 میلیمتر (گپ) اکثر اوقات حاکم هست. منظور من از " 3 میلیمتر ریزش در ضخامت ورق " وزن ریزش ورق است. به طور مثال : اگر عرض ورق 1500 باشد و ما احتیاج به 3 تسمه عرض 500 داشته باشیم ء پس ما 3 عدد تسمه به عرض 500 را نخواهیم داشت. لذا در نهایت ما 3 تسمه به عرض 497 خواهیم داشت. اگر بخواهیم تسمه 500 کامل دهد عرض ورق باید 1509 داشته باشیم.

مهندس جانء 3 میلیمتر عرض ریزش در ضخامت ورق

مهندس جان مقدار ریزش برای هر فک برش ما 3 مییمتر میگیریم که معمولا همان مقدار گپ یا ریزش درست است. اما در مورد فرمایش شما در مورد عرض برش : در چنین مواقعی باید عرض تسمه های برش را با دیگر عرض ها ءکنار هم چید تا پرت کم شود (البته اگر هم سایز باشند)