Jump to content
برای استفاده از انجمن و عضـویت کلیک کنید.

شاپ دراوینگز دات آی آر

اولین انجمن تخصصی سازه های فلزی و شاپ دراویینگ در ایران از سال 1389 تا کنون

  • پرسش و پاسخ
  • آموزش و مقالات
  • فیلم و تصاویر
izadpanah

پیاده‌سازی و استقرار سیستم‌های مدیریت و تضمین کیفیت در کازخانجات فلزی

Recommended Posts

izadpanah    45

Administrators

آنچه که در عوام تحت عنوان ایزو رایج شده است، همان نظام مدیریت و تضمین کیفیت می باشد. ما هم باز به غلط عبارت ایزو را در نوشته ها استفاده می کنیم.

این نظام یک ابزار است و نه یک وسیله لوکس و تزئینی. استقرار آن در فرایندها و فعالیتهای یک کارخانه و یک شرکت زیباست، نه تصویر قاب شده گواهینامه آن بر روی دیوار.

پیاده سازی این نظام در محیطهای کارگری به مراتب سخت تر از محیطهای کارمندی است، اما این سختی باعث نمی شود که نادیده شود. این ابزار تضمینی است برای کیفیت نهایی محصول.

برای روشن شدن این موضوع، مثالی می زنم. در پروژه ای پلی داشتیم به تعداد 6 عدد. 2 تا از این پلها تغییر کوچکی یافت و کلا می بایست 4 تا طبق اون نقشه قبلی و 2 تا هم طبق نقشه جدید می ساختند. نقشه ها را به دفتر مهندس کارخانه دادم و خوشحال که وظیفه خودم را انجام دادم. آخر پروژه رفتم زیر سوال که 6 تا پل کلا زیادی ساختیم. پیگیری کردم دیدم نقشه های جدید مرا به کارگاه دادند اما نقشه های قبلی را از سطح کارگاه جمع آوری و Void نکرده اند.

یه مثال دیگه: پلی به تعداد 34 عدد را بهمراه دیگر قطعات نقشه هاردکپی داده بودم. دوستان دفتر مهندس کارخونه فرستاده بودند برای کپی. چه اتفاق افتاده بود، من نفهمیدم چی شده بود که در حین کپی از شانس خوب، دقیقا همین نقشه که 34 تا بود به اشتباه 2 بار کپی گرفته شده بود. نقشه ها را داده بودند به خط تولید و گفته بودند اینا رو بساز. مونتاژ کاره هم گوش داده بود و این پلها را به جای 34 عدد، 68 عدد ساخته بود.

یه سری مثالهای ساده ولی مهم دیگه:

- دفتر فنی لیست خریدو می ده به جعفر آقا ( مسئول خرید کارگاه). از قضا جعفر آقا شب با همسر گرامی دعماش شده و حسابی اعصابش بهم ریخته است. خلاصه دخواست خرید و فراموش می کنه و برای کسب روزی حلال، می شینه پشت تلفن تا اون ماشینی رو که چند روز پیش خریده بود، معامله کنه. خلاصه چند روز بعد شگندش در می آد که خرید صورت نگرفته. جعفر آقا هم قسم و ایه که چی، کجا، درخواست خرید؟

- نقشه می رسه دست مونتاژ کار و بهش می گند بساز. کلی زحمت می کشه، می سازه اما یه اندازه رو چشمش نمی بینه. زیر سری رو نیم متر پایین تر می ذاره. ستون ساخته می شه، می ره نصب می شه. آخرش هم همه اگشت به دهن می مونند که ساختمونه سرسره برای بازی کودکان داشت و ما هم بی خبر بودیم؟

- یه بارون می آد، کارخونه تعطیل می شه. چرا؟ یه کبوتر مرده توی آبراهه سقف سالن گیر کرده.

و از این مثالهای ریز و درشت زیاده. آخر سر همه این مشکلات هم که حادث می شه، همه دنبال بازخواست کردن هستند. مقصر کی بود؟ کی اشتباه کرد؟ عای می گه نقی، نقی می گه جاسم. جاسم می گه اصغر و ... .

به نظر شما مقصر واقعا کیست؟؟؟

Share this post


Link to post
Share on other sites

izadpanah    45

Administrators

مخاطب اصلی من در این نوشته ها مدیران هستند. ترس از آن دارم که بیان واقعیتها، باعث شود که مدیران محترم آزرده خاطر شوند و بازار کسب و کار من هم ویران شود. اما عنوان فعالیت من مبنی بر ارائه مشاوره ساخت و نصب و ماموریت ما: "ماموريت ما ارائه خدمات مشاوره بهنگام، خلاقانه و مبتني بر استفاده بهينه از منابع و امکانات موجود به منظور بهسازي صنعت کشور و در چارچوپ اصول اخلاقي شرکت مي باشد." من را از هرگونه کاستی در راهم حذر می کند.

اما برگردیم سر بحث مقصر. آری منشا اصلی تمام این اشکالات، مدیران مجموعه ها هستند. یک کارگر ساده، یک مونتاژ کار، یک مسئول خرید، یک کارمند و حتی یک کارشناس، اختیار تصمیم گیری ندارند. آنها کاری را انجام می دهند که به آنها محول شده است. نباید از این افراد، بیشتر از توانشان انتظار داشت. بارها و بارها مسئولیتهای آنان و وظایفشان به آنها اعلام و شرح داده می شود. اما بیان و حرف کافی نیست. بایستی وظایف، رویه ها، اختیارات، هشدارها و هر آنچه که در بهبود فعالیتهای یک کارخانه نقش دارد، نوشته شود. بایستی با همفکری مدیران و نفرات اصلی هر کارخانه ای، در کنار یک مشاور خوب، دستورالعملها تدوین و مکتوب گردد.

این دستورالعملها را خیلی از دوستان دست و پا گیر می دانند. اما واقعیت این است که همین دستورالعملهای دست و پا گیر وقتی اجرایی شود و سختی آن تمام شود، به ابزاری برای پیشرفت تبدیل می گردد. از طرفی این دستوراعملها قابلیت اصلاح، بازنگری و ویرایش دارندو هر جا که احساس شود ضعفهایی در آن وجود دارد، با اعمال تغییرات و نظرات کاربرانش، به مدرکی جامع تبدیل می شود و پس از گذر یکی دو سال به مانند سندی مطمئن برای انجام فعالیتها تبدیل می گردد. شاید تدوین آن و اجرای آن و نهایی کردن آن وقت زیادی را از مدیریت بگیرد، اما در عوض، به مانند سرمایه گذاری مطنئن، اسودگی خیال اینده را تامین می کند.

بحث در این مورد را با یک سوال به پایان می رسانم:

آیا بد است که رویه مند فعالیت کنیم؟ آیا بد است که با تدوین دستورالعملها، هر کس بداند چه باید بکند؟ ایا بد است که تمام فعالیتها طبق یک مرجع مشخص انجام شود؟ آیا بد است که هر کس وظیفه خود را بداند و در قبال انجام وظیفه خود و تحویل آن به نفر بعدی، رسید دریافت نماید؟ و آیا به نظر شما واقعا "کیفیت اتفاقی است"؟ یا " کیفیت اتفاقی نیست"؟ ( شعاری که در 90 درصد کارخانجات دیده ام)

 

Share this post


Link to post
Share on other sites

محمد    13

Members

در مورد مقصر نمیدونم چرا ما قبول مسئولیت نمیکنیم و میخواهیم مثل " گردنبند " بندازیم گردن دیگری.

مهندس جان یکی از عواملی که من در شرکت های قبلی از محیط کارم راضی نبودم :

شعار تیم ورک : اما هرکس کار خود و ساز خود را میزند

مدیر نالایق : قربونشون برم کم نیستند

مهمتر از همه نکته اول هست :

ما دنبال مقصر هستیم دنبال برطرف کردن عیب نیستیم.

 


رویای منء رویای بی کینهء دنیای من اینه

Share this post


Link to post
Share on other sites

izadpanah    45

Administrators

امروز یه اتفاقی برای یکی از پروژه هایی که نقشه شاپ آن را تهیه کرده بودم، افتاد. برای یک اشکال رفتم سر پروژه، تیرهای فرعی طبق نقشه بایستی 130 سانت از آکس ستون فاصله داشته باشد و مابقی تیرها نیز به فاصله 125 سانت نصب شوند. متاسفانه سازه پیچی است و در فتز سوم مشاهده گردیده که تیرهای فرعی از یک سمت فاصله 140 سانتی از آکس ستون دارد. دیشب نقشه ها و مدل را بازنگری کردم، مدل و نقشه شاپ ایرادی نداشت. برای پی بردن به موضوع رفتم سر پروژه، پروژه ای که نصب آن به اتمام رسیده و در حال اجرای سقف هستند.

مشکل از آنجا نشات گرفته بود که ظاهرا کارگاه هیچ اهمیتی برای نقشه شاپ قائل نشده بود و ساخت را بر اساس تجربیات خود انجام داده بود. به نظر من آمد که به مونتاژ کار گفته اند از لبه پل به اندازه مثلا 30 سانت، اولین تودلی را جوش بده، بقیه را نیز به فاصله 125 سانت. خوب در فاز اول و دوم که ستونها تغییر مقطع نداشتند، مشکلی پیش نیامده اما در فاز سوم که دقیقا 10 سانت تغییر مقطع در عرض ستون داشتیم، فاصله 130 از یک طرف به 140 سانت افزایش یافته بود. الآن هم پیمانکار سقف با کوتاهی قالبها و تجهیزاتش روبرو شده است.

از این مشکلات در زمان نصب زیاد دیده می شود. این مشکلات یعنی محصول بی کیفیت خروجی از یک کارخانه.

ساده ترین راه برای حل مساله ای پاک کردن صورت مساله است. شاید این عبارتی باشد که بعنوان شوخی و مزاح از آن یاد می کنیم، اما در اینجا تنها راه حل است. ساده ترین را برای رفع اشکالات در محصولات تولیدی یک کارخانه اسکلت فلزی، ممانعت از ایجاد ایراد است.

ایراد و خطای انسانی ناخواسته اتفاق می افتد؛ اما وجود سیستمهای کنترلی، رویه های هدفمند و ... باعث مشهود شدن آنها در زمان مناسب و رفع آنها با هزینه بمراتب کمتر است.

 

" علاج واقعه قبل وقوع باید کرد"

 

Share this post


Link to post
Share on other sites

Create an account or sign in to comment

You need to be a member in order to leave a comment

Create an account

Sign up for a new account in our community. It's easy!

Register a new account

Sign in

Already have an account? Sign in here.

Sign In Now


  • Recently Browsing   0 members

    • No registered users viewing this page.
×
×
  • Create New...