aramiss 28 مدیران تالار ارسال شده در 25 مرداد 1391 ساختمانها ی معمولی از قابها تشکیل شده اند و مجموعه ایی از این قابها یک ساختمان را تشکیل خواهد داد و عمدتا یک ساختمان از چندين قاب در جهت هاي طولي و عرضي تشکيل شدند که در شکل اول پیوست قابهاي يک ساختمان را در جهت طولي آن نمايش مي دهند . قاب خمشي يا قاب مفصلي چه معنايي دارد؟ به زبان ساده اینگونه می شود پاسخ داد اگر در قابي اتصالات اآن ز نوع گيردار ( صلب )بود آن قاب اصطلاحا قاب خمشي گفته مي شود و این قاب هاي خمشي خود به چند دسته تقسيم مي شود قابهاي خمشي معمولي قابهاي خمشي متوسط و قابهاي خمشي ويژه در ساختمانهايي با اهميت زياد مثل بيمارستان مدارس مراکز مهم بايد بر اساس قاب خمشي ويژه طراحي گردد که اين قابها و اتصالات انها براي طراحي یک سری الزامات و ضوابط آيين نامه ايي مخصوص خود را دارد و اگر قابي داراي اتصالات مفصلي ( معمولا اتصالات تير به ستون )باشد آن قاب ساده ی مفصلي ناميده مي شود در اين تصاويري اولی که مشاهده فرموديد يک نمونه از قاب مفصلي با بدبند ضربدری را نشان مي دهد که البته خوبه بدانید در بعضی از نقشه ها اتصالات مفصلي را با قرار دادن دايره هايي توپردر ابتدا و انتها ی آن عضو متمایز می کنند. اگر جایی دید بدونید نشان دهنده مفصلی بودن آن عضو است (در بخش های بعدی به مفهوم اتصالات گیردار و مفصلی خواهیم پرداخت ) قاب هاي مهار بندي شده Braced Frame چيست؟ معمولا در ساختمان قابهايي که در آن از بادبند (مهاربند) ياديوار برشي استفاده شده باشد و این مهاربند ها از حرکت جانبی قاب جلوگیری می نماید باصطلاحا مهار شده باشد قاب مهار بندي گفته مي شود که دارای انواعی است از جمله: : قاب مهاربندی شده هم محورConcentric Braced Frame در شکل پیوست 2 آنها نشان داده شده است : قاب مهاربندی شده برون محورEccentric Braced Frame تعریف این قاب بر اساس زبان عمران اینگونه است :نوعی قاب مهاربندی شده فولادی است که اعضای آن متقارب نبوده و بر اساس ضوابط ویژه مندرج درآیین نامه های معتبر طراحی شده است اکنون به زبان خودمانی اینگونه میتوانم تعریف کنم قابی که دارای بادبند های واگرا مثل شکلهای پیوست 3 باشد قاب مهار بندی واگرا یا همان برون محور نامیده می شود اگر سوال يا مطلب خاصي در مورد قابهاي ساختماني مدنظرتان است مطرح نمائيد با یک سوال این بحث قابهای ساختمانی را همچنان باز و داغ نگه می داریم فرض نمائی د یک ساختمان در جهت x قاب خمشی معمولی است و در جهت y قاب ساده مهار بندی شده است و مقاطع ستونهای ساختمان از نوع دوبل ipe یا تک ( مقاطع پا باز ) باشد فکر می کنید بال ستون باید رو به کدام جهت قرار گیردو چرا؟ در تاپيک بعدي به معرفي سيستمهاي سازه ايي مي پردازيم . به اشتراک گذاری این ارسال لینک ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
aramiss 28 مدیران تالار ارسال شده در 27 مرداد 1391 مهندس جان می خواهم به سوال مطرح شده از جانب شما از دو دیدگاه معماری و محاسباتی پاسخ بدهم 1- اولین نکته ایی که در مرحله اول استقرار بادبندها باید به ان توجه کنیم این است که ایا قرار دادن بادبند در دهانه ها محدودیت معماری از لحاظ ایجاد پنجره و درب بوجود می آورد یا خیر البته می توان با انتخاب مناسب بادبند این مشکل را تا حدی برطرف نمائیم می توانیم به شکل پیوستی در تاپیک قبلی من مراجه کنید تا متوجه شوید از چه نوع بادبندهایی استفاده نمائیم تا بتوان این مشکل را برطرف نمائیم 2- باید سعی نماییم در طبقات پارکینگ از قرار دادن بادبند در ناجیه داخلی پلان بپرهیزیم که فضای پارکینگ را اشغال ننماید در کل باید نقشه های معماری را در محل مناسب مد نظر قرار دهیم دیدگاه محاسباتی 1- باید سعی کنیم محل استقرار بادبند ها را طوری انتخاب نماییم که اولا متقارن باشد ( در پلان ) ئو کمترین فاصله را بین مرکز جرم و مرکز سختی ایجاد نماید 2- بهتر است قرار دادن بادبند در دهانه های بزرگتر را به نسبت دهانه کوچکتر تو اولویت قرار بدهیم علتش هم اینکه چون باعث کاهش بلند شدگی ستون می شود 3- استفاده از بادبندهای ضربدری به علت سختی زیادی که ایجاد می کند به نسبت دیگر بادبندها اولویت دارد و عیب این نوع بادبند هم در این هست که در دهانه هایی که پنجره یا درب قرار دارد محدودیت معماری ایجاد می نماید 4- همانطور که مهندس قبلا اشاره کردند استفاده از بادبند های k شکل برای ساختمانهای یک یا دو طبقه مجاز است ولی بهتر است استفاده نشود بادبندهای y شکل نیز هست که استفاده از ان توصیه نمی گردد 5- همانطور که در مورد 3 به ان اشاره شد باید سعی نماییم از بادبندهای ضربدری اگر محدودیت معماری داشتیم قطری و بعد از بادبندهای همگرای 7 یا 8 شکل ( شورون ) اسنفاده نماییم 6- بهتره بادبند در طبقات بالاتر کمتر از طبقات پایین تر باشد 7- اگر قرار باشد از چند بادبند در یک قاب استفاده شود بهتره بادبند گذاری را در دو دهانه متوالی انجام دهیم تا اینکه بخواهیم در دهانه های غیر مجاور انجام دهیم . زیرا قرار دادن بادبند در دو دهانه متوالی باعث میشه از لحاظ محاسباتی سایز ستون وسطی را کاهش بدهد یک عیب دیگه که ایجاد می کنه اینکه ستونهای بادبند دار وقتی در نر م افرار سیف نیروهای عکس العمل آنها را برای طراحی صفحه ستون برداشت می کنید متوجه می شید که نیروی محوری زیادی به نسبت دیگر ستونها ایجاد می کند و همین مسئله سایز بیس پلیت را بالا می برد پس بهتره بادبند در دهانه متوالی قرار بگیرد چون اینطوری مجبوریم سه ستون را بیس ان را بزرگ در نظر بگیریم و اگر در دهانه غیر مجاور باشد مجبوریم چهار بیس پلیت را بزرگتر در نظر بگیریم و ... دوستان یکی از مزایای بادبند اینکه مانع حرکت جانبی قاب در برابر زلزله می شود دوستانی که تخصص محاسباتی دارند پاسخ بدهند فکر می کنید چطور می توان متوجه شد که این تعداد بادبندی که ما در نظر گرفتیم کافی است البته بحث یکم داه تخصصی تر می شه ولی بعد نیست خوانندگان این بخش را محک بزنیم به اشتراک گذاری این ارسال لینک ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
shahab_nab 0 اعضا عادی ارسال شده در 15 مهر 1391 دوستانی که تخصص محاسباتی دارند پاسخ بدهند فکر می کنید چطور می توان متوجه شد که این تعداد بادبندی که ما در نظر گرفتیم کافی است البته بحث یکم داه تخصصی تر می شه ولی بعد نیست خوانندگان این بخش را محک بزنیم بنظر می رسه، بهترین معیار میزان دریفت طبقه هستش،،، اگر با تعداد بادبندهای قرار داده شده در مثلا راستای X یک طبقه به دریفت مجاز آیین نامه ( مثلا 2%) برسیم. میشه گفت که طرح کفایت کافی رو داره. از دید دیگه بحث کمینه سازی وزن اسکلت هستش. اگر تعداد دهانه ها در یک راستا رو افزایش بدیم به همون نسبت نیروی طراحی آنها کمتر میشه که ممکن در طراحی اونها لاغری غالب بشه (یعنی از یک حد بیشتر نمیشه عضو رو کوچکتر کرد). اما همین طور که شما فرمودید در دو دهانه مجاور قرار دادن بادبندها منجر به خنثی کردن نیروی وارده بر ستون مابین اونها میشه که بسیار مطلوب هست. بعنوان نتیجه ، نظر من : دو دهانه مجاور در هر قاب بسیار مناسب است. در انتخاب تعداد دهانه بهتره که لاغری عامل طراحی بادبند نباشه به اشتراک گذاری این ارسال لینک ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
aramiss 28 مدیران تالار ارسال شده در 15 مهر 1391 با سپاس فراوان از دوست خوبمون شهاب که پاسخگو سوال مطرح شده بودند اگر ایشان تمایل داشته باشند می خواهم بحث را کمی تخصصی تر پیش ببریم پس نظر شما در این است (البته اگر درست برداشت کرده باشم )اگر مقدار مجاز دریفت در هر طبقه جوابگو بود دیگر احتیاج به بادبند در آن طبقه مورد نظر نیست پس می توان این استنباط را کرد اگر در نرم افزار تحلیلی دریفت ما ی طبقات مجاز شد احتیاج به بادبند نخواهیم داشت ؟ و آیا بلند شدگی ستون (آپ لیفت) چقدر در جا نمایی بادبند ا اثرگذار خواهد بود ؟ اگر در این زمینه اطلاعاتی دارید بفرمایید. به اشتراک گذاری این ارسال لینک ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
shahab_nab 0 اعضا عادی ارسال شده در 16 مهر 1391 با سپاس فراوان از دوست خوبمون شهاب که پاسخگو سوال مطرح شده بودند اگر ایشان تمایل داشته باشند می خواهم بحث را کمی تخصصی تر پیش ببریم پس نظر شما در این است (البته اگر درست برداشت کرده باشم )اگر مقدار مجاز دریفت در هر طبقه جوابگو بود دیگر احتیاج به بادبند در آن طبقه مورد نظر نیست پس می توان این استنباط را کرد اگر در نرم افزار تحلیلی دریفت ما ی طبقات مجاز شد احتیاج به بادبند نخواهیم داشت ؟ و آیا بلند شدگی ستون (آپ فیلد) چقدر در جا نمایی بادبند ا اثرگذار خواهد بود ؟ اگر در این زمینه اطلاعاتی دارید بفرمایید. خواهش میکنم، من هم از دانش شما استفاده می کنم. از لحاظ فلسفه طراحی، بادبندها، اعضای جابجایی-کنترل هستن ، یعنی در واقع بر اساس روش تحلیل حداکثر نیروی طراحی اونها محاسبه میشه و بر این اساس طراحی میشن. برای بررسی کفایت طرح ابتدا مقدار جابجایی ها یا همون دریفت طبقه رو با معیار آیین نامه می سنجند ( در واقع این معیار برای کنترل سختی هستش). در مرحله بعد ، همین مسائلی که میفرمایید برای چک کردن کفایت طرح انجام بشه. مسئله "نیروی بالا کش" یا آپ لیفت همون (up-Lift) یک مسئله ثانویه (یا پی آمد) هستش ، اما ثانویه بودن به معنی اهمیت کمتر نیست و در موارد خاص مثل سازه با نیروی تجمعی زلزله زیاد (=سازه بلند) باعث تغییر طرح میشه. با کمتر شدن نیروی زلزله بادبند (مثلا با بیشترین فاصله قرار دادن زنجیره بادبندها از مرکز پلان یعنی ایجاد بازوی بزرگتر) میشه مقادیر معقول نیروی آپ لیفت دست یافت که امکان علاج اون راحتر است. یک مسئله دیگر در جانمایی بادبند مسئله نامعینی سازه هستش. در آیین نامه آمریکا و در نسخه آینده آیین نامه 2800، ضریبی وجود داره به اسم نامعینی. در واقع فلسفه این ضریب اینه که اگر مثلا یک عضو باربر جانبی نتونستد کاری که ازش انتظار میره رو انجام بده ، اعضای دیگری در رزرو باشند که بتونن جور اون رو بکشن و اگر پشتیبانی کمی از این عضو باشه این عضو برای نیروی بزرگتری طرح بشه تا اطمینان بیشتری از اون داشته باشیم. این ضریب برای قابهایی که در یک راستا ، یک دهانه بادبندی دارن مقداری نیروی زلزله رو تشدید میکنه ، اما برای دو دهانه و یا بیشتر در نیروی زلزله تخفیف اعمال میکنه چون میگه اگه اون پانل بادبندی نتونست وظیفه رو انجام بده حداقل یک پانل دبگه کنارش هست که تا حدودی جور اون رو بکشه. نتیجه گیری: دو دهانه مهاربندی در هر قاب : مزایا :باعث میشه نیروی وارده بر ستون مابین اونها توسط بادبنده ها خنثی بشه که باعث کاهش اندازه ستون میشه. نیروی آپ لیفت کمتر میشه. معایب : در مورد نیروی زلزله کم منجر به حاکم شدن لاغری در طراحی بادبند میشه ( یعنی در جایی که عضو کوچکتری جواب گو هست مجبوریم از عضو بزرگتری برای ارضای حداقل لاغری استفاده کنیم.) بهتره که دهانه بادبندی در دور ترین فاصله از مرکز پلان باشه. به اشتراک گذاری این ارسال لینک ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...