استارت آپ و کارآفرینی

[samadi 8 اعضا عادی]

[align=justify]با سلام و ضمن عرض ادب خدمت کلیه دوستان با توجه به اینکه تقریباً همین موقع ها از سال گذشته بود که با مهندس ایزدپناه از طریق وبلاگشون آشنا شدم فکری به نظرم رسید در خصوص ارسال یک موضوع تازه ( درضمن این موضوع یکی از مشغله های ذهنی خودم نیز هست ) فکر می کنم مهندس ایزد پناه به عنوان یک الگو که تونست ایده های ذهنشون که سال قبل میفرمودند عملی کنه و داریم یواش یواش به سمت سالگرد آغاز به کار تالار میریم . جدا از این تالار بنده فکر می کنم ایشون یجورایی کارآفرینه .

حالا موضوعی رو که می خوام مطرح کنم اینه دوستان چه ایده هایی رو میتونن برای ایجاد یک شغل جدید یعنی بازار تجاری جدید تو رشته خودمون (عمران شامل همه گرایشها و معماری و غیره) معرفی کنید ؟ هدف بنده تبادل ایده و مشورت گرفتن در زمینه های شغلیه اگه دوستان نظری داشته باشن و در تالار ارائه کنن بقیه هم بتونن استفاده کنن خیلی عالی میشه . اصلاً ما تو کدوم بخش های عمرانی ضعف داریم منظورم اینکه جای چه خدماتی خالیه و اگه این خدمات یا محصول بیاد میتونه کمک شایانی به پروژها یا مصرف کننده ها و غیره بکنه ؟ بزرگترا (یعنی با تجربه ها ) بفرمایند که اگه خودشون کسب و کاری رو آغاز کردن از کجا و چگونه ؟

درسته علم خوبه اما نه علم محض ! علم کاربردی یا صنعتی خوبه ! ما توچند سال اخیر تولید علممون رفته بالا اما در صنعتی سازی یا تجاری سازی صفر بودیم !

چند وقت پیش مطلبی می خوندم در یک سایت خارجی مبنی بر اینکه چرا آلمان بزرگترین صادر کننده جهانه ( حتی چین رتبه دوم رو داره) خلاصه مطلب این بود که حتی روستاهای آلمان تولید کننده و صادر کننده محصولات و خدمات هستن و به همین دلیل آلمان در معرض تهدید تو اتحادیه اروپا نبوده . تو ای مطلب اومده بود که زمانی انگلیسی ها هر جنس بنجلی که می خواستن نام ببرن می گفتن این جنس آلمانیه ( درست مثل ما که می گیم چینیه) اما حالا آلمان ها گوی سبقت تولید و فروش رو از بقیه رقبا ربودن ![/align]

برای شروع یک شغل جدید یا کسب و کار خود اشتغالی چه پیشنهادی دارید ؟ (صرفاً زمینه عمران و معماری )

 

این پست رو با اجازه مدیران سایت ایجاد میکنم و امیدوارم که اگه نامربوطه ببخشن و درصورتی که خیلی نامربوطه حذفش کنن !

[izadpanah 45 مدیرکل]

جناب مهندس صمدی در حق بنده لطف دارند. خاطره اشنایی من با ایشان هیچگاه فراموش نخواهد شد.

نیاز به مباحث متفرقه اینچنینی در سایت بارها احساس شده بود. اما بدلیل سابقه ذهنی من در مورد بحثهای متفرقه در سایتهایی مثل ایرانسازه که معمولا به بیراهه کشیده می شود، مرا بر آن داشت که از ایجاد تالاری برای بحثهای متفرقه بپرهیزم. اما ان شالله با همفکری دوستان، بتوانیم بحثهای داغ اینچنینی را دنبال کنیم.

تا یکی دو سال پیش، بر این باور بودم که من مهندسم و بایستی برای کسب درآمد از راه مهندسی اقدام کنم. تا اینکه شخصی که به نوبه خود هم موفق و ثروتمند است و هم مهندس است و هم الگو برای من، سعی کرد این دیدگاه را در ذهن من تغییر دهد. بالطبع هر تغییری زمانبر است و مدت زمانی طول کشید که این باور در من ایجاد شد. اما هنز هم برای من اینکه چه روشی یا چه کسب و کاری می تواند نتیجه بخش باشد، جای ابهام دارد.

اما امروزه یکی از بخشهای نسبتا فعال، همین صنعت ساختمان است. پس فوکوس کردن روی این بخش، امیدوار کننده است. از طرفی تجربه ثابت کرده است که خرید و فروش کالا، دست به نقدترین و بی استرس ترین روش کسب درآمد است. اما واقعا انتخاب کالای خوب را هنوز من نتوانسته ام پیدا کنم. ان شالله با همراهی دوستان، جرقه هایی برای پیشرفت در ذهنهایمان ایجاد شود.

[samadi 8 اعضا عادی]

فکر کنم چند وقتیه که انجمن انگار تعطیله ! اما به هر حال اگه دوستان سری به این پست زدن تقاضا میشه اگه خدماتی در زمینه عمران و معماری با ارزش افزورده بال سراغ دارن نام ببرن

 

[izadpanah 45 مدیرکل]

مهندس صمدی عزیز. لطفا لینک زیر را از سایت ایرانسازه مطالغه نمایید:

http://www.iransaze.com/ftopict-21486.html

من که خودم به شخصه راهی نیافته ام، امیدوارم شما بتوانبد از مطالعه دقیق این مطالب، بهره مند شوید.

[izadpanah 45 مدیرکل]

در این روزهای واپسین سال، دغدغه کاری ندارم. همه کارها تحویل شدند و الحمدلله من تعهدی به هیچ کارفرمایی ندارم. خدا روشکر. البته یه دغدغه برزگ هست و آن هم بی پولی شب عیده که به همت کارفرمایان محترمی ایجاد شده که چنین صادقانه با آنها رفتار کرده ام. این نیز بگذرد.

مهندس صمدی عزیز. مشابه این موضوع را در یکی از سایتها مطرح کردم، اما فیدبک مناسبی نگرفتم. من هم دنبال یه راه تازه هستم. چند روز پیش این مطلب را خواندم:

"یک چراغ جادو را مقابل مردم دنیا بگیرید و به آنها بگویید که غول داخل آن یک آرزویشان را برآورده می‌کند. هر فردی از هر کشوری آرزوی متفاوت خواهد داشت. یکی بوگاتی می‌خواهد و دیگری کشتی تفریحی دوست دارد، یکی می‌گوید هواپیمای شخصی و یکی کاخی بزرگ را طلب می‌کند و یکی هم می‌خواهد صاحب یک سایت مانند فیس‌بوک باشد و شاید کسی هم می‌خواهد نخستین فضانوردی باشد که قدم روی مریخ گذاشته است.

حالا همان چراغ جادو را مقابل مردم ایران بگیر. نفر نخست پول زیاد می‌خواهد، آن یکی پول فراوان می‌خواهد، یکی دیگر پول هنگفت می‌خواهد، آن یکی 3000 میلیارد طلب می‌کند و یکی دیگر می‌گوید می‌خواهد بین فامیل پولدارترین باشد و هرگز ثروت کسی از او بالاتر نرود."

به نظر من این مطلب صادق است و اصلا هم به دنبال دلایل آن نیستم. هدف ما برای کار پول شده. چون ول لازمه زندگیست. پس برای رسیدن به آن باید راهی را انتخاب کرد.

 

دقیقا در تاریخ 3 آذر سال 90 در سایت ایرانسازه موضوعی را تحت عنوان "این پولدارها چه جوری پولدار شدند؟" آغاز کردم. لینک زیر

http://www.iransaze.com/ftopict-27246.html

در مدت چند روز بیشترین بازدید را داشت و حتی کلی پاسخ از دوستان گرفتم. تا اینکه در مدت کوتاه 2 یا 3 هفته به انحراف کشیده شد و بسته شد. این تجربه باعث شد که من در سایت خودم، جایی برای بحثهای متفرقه ایجاد نکنم. آمار بازدید همین موضوع را در سایت ایرانسازه ببینید. برای من جالب توجه است.

همان نوشته ها برای من یک جرقه بود. دوست داشتم مطالبش تکمیل شود و نهایتا به یک جمع بندی برسم، اما مجبور شدم با مطالب ناقص، به جمع بندی ساده تری برسم. از این رو پس از مدتی، وبلاگم را راه اندازی کردم و سپس این سایت را راه انداختم و هدف از ایجاد سایت چه بود؟

آن زمان واقعا به این نتیجه رسیدم که اعتماد کارفرمایانمان به افراد جوان بدون پشتوانه بسیار اندک است. پس باید راهی می یافتم که بتوانم اعتماد جلب کنم. پس آخرین تیر را در آن دانستم که دانسته های حود را منتشر کنم. این انتشار یا به کسب درآمد ختم می شد و یا اینکه باعث یادگیری دوستان و جوانترها می شد. برای من هر دو موضوع ارزش بود. من ترس از ایجاد رقیب ندارم پس دست به کار شدم. الحمدلله پس از راه اندازی سایت، 2 3 تا کارفرما به کارفرمایانم افزوده شد اما از طرفی به دلیل برخی مسائل اقتصادی، بازده مالی این اقدام، نسبت به سالهای پیش به شدت کاهش بافت.

امضا رضا زاهدی در سایت، "اول شایستگی خود را ثابت کن بعد انتظار اعتماد داشته باش" تفکری بود که مایه ایجاد این سایت شد و هنوز بر آن باور دارم.

برخی از فعالیتهایی را که من برای کسب درآمد تجربه کردم، دلیل انتخاب آن و دلیل موفق نشدن:

1- فروش پیچ و مهره - این فعالیت را امتحان کردم چون به خوبی پیچ و مهره را می شناسم. استانداردهایش را بارها و بارها مطالعه کرده ام و درک مناسبی از کیفیت و چگونگی اش دارم. ضمنا یکی از دوستانم تولید کننده پیچ و مهره این بود ( بود). اما چرا نتوانستم حتی یک فروش داشته باشم؟ چونکه من دروغگو نیستم. چ.نکه نمی توانم جنس اشغال چینی را به اسم ایرانی بفروشم. ایا می دانید می توانید پیچ و مهره را در چین سفارش بدهید، سپس برند خود را بگویید حک کنند و به اسم made in هر جا به مانند دیگر کالاها بفروشید. حواستان باشد اگر خواستید جنسی را از چین وارد کنید، به همان Made in china بسنده کنید، چون عوارض گمرکی کمتری دارد و اگر تولید آمریکا و المان و ... بر آن حک شود، گمرکش به مراتب یشتر می شود.

2- فروش ورقهای ذوزنقه ای و ساندویچ پانل - دلیل انتخاب: یکی از دوستانم تولید کننده این اقلام با یکی از برندهای معروف داخلی است- دلیل موفق نشدن: کیفیت بیش از حد بالای محصولات این کارخانه دوست من که باعث شده قیمت آن رقابتی نباشد. اما کیفیت این اقلام چه اهمیتی دارد؟:

سازه مخزن بویلر دارای قسمتی شلتر مانند است که توسط ورقهای موجدار یا کرکره ای یا کاروگیتد سایه بانی را برای درامهای بویلر ایحاد می کند. بقیه قسمتهای بویلر نیز زیر باد و باران و آفتاب است. قبلا تامین این ورقها در اسکوپ پیمانکار سازنده سازه فلزی بود و یکی از آنها در پروژه ای از جنس ارزان استفاده کرده بود. به همین دلیل رنگ آن که معمولا آبی است از روی ورق جدا شده بود و گالوانیزه زیر آن به قول معروف تو ذوق می زد. از قضا مدیر عامل وقت مپنا بهمراه وزیر محترم نیرو آن زمان، بازدیدی از نیروگاه انجام می دهند و بویلر و مخازن به آن عظمت را نادیده گرفته و به این خراب شدگی ورقها گیر می دهند. بگذریم که آن پیمانکار تامین کننده چند سالی تو بلک لیست بود تا با استفاده از بندهای متفاوت، مجددا تونست کار بگیره.

کیفیت این ورقها، در نحوه شکل دهی آنها و نحوه پاشش رنگ است. 1- اگر ورق در رول فرمینگ سه مرحله ای موجدار شود، بدلیل ایجاد تنشهای ناگهانی از کیفیت ورق کاسته می شود. اما در رول فرمینگهای 5 مرحله ای، اعمال تنش در بازه زمانی بلندتری ایجاد شده و ساختار کریستالی متریال کمتر جابجا می شود. 2- اگر ورق رنگی وارد رول فرمینگ شود، تنشهای ایجاد شده باعث ایجاد ترک رنگ شده و به مرور ترکها گسترش یافته و نهایتا باعث جدایش رنگ از سطم می شود. اما در پاشش رنگ بعد از رول فرمینگ، این مشکل به مراتب کم رنگ تر می شود. 3- اگر قبل از اعمال رنگ، لایه ای چسب مانند به ورق زده شود، رنگ به سطح بهتر چسبیده می شود. سپس با پختن رنگ در کوره می توان کیفیت رنگ را بالاتر برد.

خلاصه محصولی با سه سال گارانتی و ده سال نتایج تست ازمایشگاهی را من نتوانستم بفروشم، اما محصول دیگری که فقط کیلویی 200 تومن ارزونتر است را دیگران می فروشند.

3- خواستم خدمات مشاوره و طراحی بدهم. طبیعتا من همه علوم را نمی دانم. اما ازم شرکت گریددار و کلی تشکیلات خواستند.

4- خواستم کار تحقیقاتی کنم. بهمراه 6 تا از دوستان که آن زمان دانشجوی دکترا بودند و الحمدلله الآن همشون دکترند. برای چند تا موضوع پروپوزال دادیم. اما بعد از گذر 3 سال هنوز نفهمیدیم در چه مرحله ایست. البته موضوعاتی را که ما کار کردیم، آنقدر گنگ و نامفهوم بودند که اصلا نمی شد قیمت داد. معلوم نبود اطلاعات می خواهند یا کار تجربی و نتایج آزمایشگاهی.

5- کار پیمانکاری هم بهش فکر کردم. از پیمانکاری جوشکاری و نصب اسکلت فلزی گرفته تا اجرای ساختمان. نمی دونم کسانی که من رفتم پیششون اینجوری بودند یا همه همینجوریند. ترجیح می دهند اوس جعفر کارشونو انجام بده نه یه مهندس. دلیلشون هم اینه که من که خودم نمی کنم. پس از اون اوس جعفر کمک می گیرم. پس بصورت پیش فرض، قیمت انجام کار توسط یه مهندس می شه = قیمت اوس جعفر به اضافه بالا سری مهندس. با این تفکر، کارفرمای محترم ترجیح می ده که هزینه هاشو کم کنه. غافل از آنکه قیمت من و اوس جعفر دقیقا یکسانه. با این تفاوت که نظارت من هم بر ری کار اوس جعفر هست.

6- 4 سال پیش با یکی از دوستان که چندین ساله برای سازندگان کار می کنه، خواستیم وارد بساز بفروشی شویم. یه محاسبه سر انگشتی آن زمان: 800 میلیون پول زمین+ 300 میلیون هزینه ساخت. گفتیم اگه 8 نفر دیگه پیدا کنیم، می تونیم 10 نفره این کار رو انجام بدهیم. اما به هر کسی گفتیم، یا توانشو نداشت یا تمایلشو.

7- با همون دوست گفتیم مدیریت پیمان کنیم. از ما نمونه کار خواستند. یه چند تا وکیل بودند، راضی شدند بدون نمونه کار، کار بهمون بدهند. اما شب قرارداد گفتند شرمنده، آقای فلانی یه فامیلی داره که کار مدیریت پیمان می کنه، هر چند قیمتش از شما بیشتره، اما چاره ای نیست. باید با او قرارداد ببندیم. گفتیم باید بریم سراغ نمونه کار و رزومه. پس چاره ای نبود که برای اولین بار برای خودمون بسازیم. دوباره نشستیم حساب کتاب کردیم. حداقل 1 میلیار پول می خواست و دوباره افتادین تو لوپ.

8 . و ...

 

خلاصه راههای زیادی را بررسی کردم که اگه بخوام بنویسم، 20 30 تا دیگه اضافه می شه و نهایتا به شاپ دراوینگ بسنده کردم. این حرفه هم که به همت بعضی از دوستان به یه نوع مفت کار کردن تبدیل شده. از طرفی روابط در آن بیداد می کند و سود جویی بیشتر کارخانجات نیز بر کاهش قیمتها و سواستفاده های آنها نیز باعث بی انگیزگی شده است. ابته امیدوارم نوشته هایم باعث دلسردی دوستان نشود

اما:

یه سری فعالیتها در زمینه انرزی داشتم که در بالا ننوشتم تا در نتیجه گیری به آن بپردازم. بحث انرزی سرمایه اولیه زیادی را می طلبد. اما آینده خوبی دارد. دو سال پیش هزینه کردن برای صرفه جویی در انرزی توجیه اقتصادی نداشتو برق و گاز نسبتا ارزان بود. الآن هم خیلی توجیه ندارد. اما با توجه به کاهش منابع تامین انرژی و ضرورت جایگزینی انرزیهای نوین و حتی سبز با انرزیهای فسیلی، بحث انرزی دارای تویجه اقتصادی خواهد گردید.

 

پیروز باشید