رفتن به مطلب
برای استفاده از انجمن و عضـویت کلیک کنید.
جستجو در
  • تنظیمات بیشتر ...
نمایش نتایجی که شامل ...
جستجو در ...

شاپ دراوینگز دات آی آر

اولین انجمن تخصصی سازه های فلزی و شاپ دراویینگ در ایران از سال 1389 تا کنون

  • پرسش و پاسخ
  • آموزش و مقالات
  • فیلم و تصاویر
DAVOOD.

چه بر سر پروژه اومد ؟

ارسال های توصیه شده

DAVOOD.    13

کاربران ویژه

چه بر سر پروژه ای که در اون کار میکردید اومد ؟

پروژه ای که در اون کار میکردم به دلایل بسیار زیادی به فنا رفت . اسم پروژه رو نمیارم . حوصله .................. ندارم . ولی خیلی دوست دارم در موردش بنویسم . دلایل زیادی برای ایجاد این مطلب دارم .

یکی از اهدافی که دارم میخوام ببینم چرا واقعا پروژه ها دچار مشکل میشن . درسته که یه تایپیک داریم در مورد کنترل پروزه و میشد اونجا این مطلب مطرح بشه . ولی اون فضا خیلی کلاسیک هستش و من میخوام ببینم دوستانم که در پروژه های مختلف کار میکنن ، چه تجربه های از پروزه های ناتمام یا با شکست مواجه شده دارن .

ایراد از کیه ؟

کارفرما

مشاور

پیمانکار

پرسنل

خلاصه هر چی به نظرتون میرسه بنویسین . خوشحال میشم .

چرا ؟

خیلی ساده توی پروزه هایی که کار میکردین مشکلاتی که بوده بگین

بدون اینکه مشخصات کاملی از پروزه ارائه بدین .

 

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

izadpanah    45

مدیرکل

تجربه هولدیات من در یک سال اخیر:

دقیقا یک سال پیش، پروژه ای به من ابلاغ شد. حول و حوش 4000 تن که مدلسازی کنم و نقشه شاپ تهیه کنم. کارخانه مدل را یک ماهه می خواست. کلی کلنجار رفتم و نهایتا قرار شد یک ماهه MTO را بدهم و اواسط فروردین ماه هم نقشه های فاز یک را و بقیه مدل را تا اواخر اردیبهشت ماه بدهم.

مدل همان اواخر اردیبهشت ماه تما شد اما اولین محموله این پروژه هفته گذشته ارسال شد.

پروژه 800 تنی یکی از بیمارستانها کاملا بدلیل متوقف شدن پروژه به فنا رفت.

پروژه 2000 تنی دیگری داشتم که که پس از مدلسازی 950 تن کار آن، کلا مسکوت شد.

چندین پروژه 100 تا 150 تنی پارس جنوبی مذل کردم که هیچ وقت ساخته نشدند.

یه پروژه 600 تنی تو زنجان داشتم که معلوم نشد اصلا چه اتفاقی براش افتاد.

 

اما یه کمی خاطره تعریف کنم:

3 سال پیش با یه شرکتی کار می کردم که فقط پروژه های صنعتی می ساخت. طرف با من صحبت کرد که 4000 تن کار ساخت قرارداد دارم. 8000 تن کار مناقصه شرکت کردم و برنده شدم و 30000 تن کار هم مناقصه شرکت کردم و مطمئنم که برنده می شویم. از من خواست دفتری قوی برای انجام کار مهندسیش خارج از کارخانه ایجاد کنم و پیمانکارش شوم. من هم آن زمان دفتر کاری را مهیا کردم. اما نتیجه چه شد:

پروژه 30000 تنی کلا از ذهنها پاک شد.

پروژه 8000 تنی به فراموشی سپرده شد. و پروژه 4000 تنی نیز هیچگاه ابلاغ نشد. چند روز پیش با یکی دیگر از مدیران آن کارخانه صحبت کردم. گفت در این مدت 3 ساله تعداد پرسنل را از 200 نفر به 18 نفر کاهش داده ایم. می گفت در این دو سال اخیر کلا 300 تن کار انجام نداده ایم. از این مثالها زیاد است. اما دلایل این وقفه ها و توقفها کاملا مشخص است و به نظر من نوشتن در آن مورد، چیزی را نه عوض می کند، بلکه ممکن است برداشتهای سیاسی نیز از آنها شود. ترجیح می دهم در این باره چیزی ننویسیم.

روز مهندس است و ضمن تبریک این روز به دوستان گلم، بعضی وقتها از خودم گله می کنم که چرا مهندس شدم. واقعا بعضی وقتها دلم خواسته کشاورزی در دورترین نقطه ایران بودم. بی سواد و بی دانش. شاید آرام تر از اینها زندگی می کردم.

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

زیبائی    22

مدیران تالار

از این دست مشکلات بسیار زیاد پیش آمده و می آید و خواهد آمد !

متاسفانه ضعف مدیریت و عدم توان در بخش تامین مواد خام به خاطر نبود ثبات در قیمتهای بازار و غیر قابل پیش بینی بودن فواصل زمانی بیش از 1 ماه ( در بهترین حالت 2 روز در حال حاضر) باعث میشه که کارفرما از کار منصرف بشه یا موکول کنه به زمانی که بتونه روی سرمکایه گذاری خودش حساب کنه و حاضره خسارات مشاور و بقیه رو هم تفبل کنه اما کار ادامه پیدا نکنه چون جلوی ضرر رو هرجا بگیری منفعته !

اگر وارد این حرفه ( شاپ ) میشید باید پی همه چیز رو به تنتون بمالید. چون از نظر کارفرما و مشاور ، شما فقط باید چیزی رو که ازتون خواسته میشه عمل کنید و حق دخل و تصرفی در نقشه ها و یا سایر موارد در طول مدت اجرای پروژه ندارید ، مگر اینکه ازتون خواسته بشه پیشنهادی بدید و یا فعالیت خاصی انجام بدید. پس قرارداد هاتون رو محکم کنید و تمام اینگونه موارد رو سغی کنید که در قرارداد بیارید و از نظر دور نمونه.

گاهی وقتا پیش میاد یه پروژه رو تا پایان مدل کردید و نقشه گرفتید و منتظرید تا باهاتون تسویه کنن که متوجه میشید کارفرمای محترم درخواست کردن : آقا این 4 تا ستون ازینجا 2 متر بره اونطرف تر و این دهانه نیم متر جمع تر بشه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

به همین راحتی !! واقعاً برای کارفرما و مشاور به همین راحتیه ! درسته که من تو قراردادم تمام این موارد رو در نظر گرفتم و پولش رو میگیرم اما یه مثالیه که من همیشه میزنم. جناب ایزدپناه از کشاورزی فرمودن منم یاد همین مثال خودم افتادم :

فکر کنید یه کشاورز ماهها زحمت میشکه برای کاشت و داشت و برداشت. چقدر باید زحمت بکشه و آبیاری کنه و کود بده و سمپاشی کنه و هرروز شاهد رشد باغ باشه تا بالخره ثمر بده و دونه دونه میوه ها رو بچینه وتوی جعبه قرار بده و آماده کنه برای اینکه من و شما استفاده کنیم. حالا یه آدم پولدار بیاد بگه من میوه های شما رو 2 برابر قیمت میخرم اما همینجا جلوی چشمم جفت پا بپر روشون و تمامشون رو له و لورده کن و از بین ببر ، تو چیکار داری پولشو بگیر !!!!

به هرحال تو این حرفه هم ازین دست موارد زیاده و اعصاب قولادی میخواد سر و کله زدن با افراد زیادی که در طول یه پروژه با شما همکگاری میکنن یا نمیکنن.

 

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Radmehr    17

اعضا عادی

سازمان مورد نظر پول نداد منم بیکار شدم !!!!

تامین اعتبار جان کجایی تو!!!...

ولی خودمونیم شاپ کارا خیلی دلشون خونه ها -- حقم دارین بخدا

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری


  • کاربران آنلاین در این صفحه   0 کاربر

    • هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.
×
×
  • اضافه کردن...